ارتباط چيست؟
ارتبـاط شـاخه ي علمـي تـازه اي اسـت کـه از تلفيق رياضـيات ، فيزيـک ، روان شناسـی و زبـان شناسـي بـه وجودآمـده اسـت.
تاريخ انديشه هاي ارتباطاتي تعاريف متعدد و مختلفي را از سوي صاحب نظران، پژوهشگران و نويسندگان ارتباطات در خود جاي داده است و تقريباً به تعداد آنان با توجه به زاويه ديد، تناسب شخصيت، تجارب و اهميتي که براي عناصر ارتباطات قائل هستند تعريف وجود دارد و آن را يکي از کنش هاي بنيادين آدمي مي دانند؛کنشي که بي وقفه ادامه دارد زيرا در خواب هم ذهن ما خاطرات را به قالب تصاوير رويا در مي آورد و به آنها آرايش تازه اي مي بخشد.
محققين غربي کـه پايـه گـذاران ديـدگاه هـاي جديـد و روش هـا و فنـون ارتبـاطي موجـودمي باشـند ، در ايـن مـورد بـر ايـن عقيـده انـد کـه کلمـه ارتباطـاتCommunication از لغت لاتين Communicare مشتق شـده اسـت کـه ايـن لغـت خـود در زبـان لاتـين بـه معنــاي To make common يــا عمــومي کــردن و يــا بــه عبــارت ديگــر در معــرض عموم قرار دادن است (فرهنگي، 1387: 6).
ارسطو، فيلسوف بزرگ يوناني شايد اولين انديشمندي باشد که 2300 سال پيش نخستين بار در زمينه ارتباط سخن گفت. او در کتاب »مطالعه معاني بيان (ريطوريقا)« که معمولاً آن را مترادف ارتباط مي دانند، در تعريف ارتباط مي نويسد:
ارتباط عبارت است از جست و جو براي دست يافتن به کلي وسايل و امکانات موجود براي ترغيب و اقناع ديگران (محسنيان راد، 1385: 43).
دکتر محسنيان راد مينويسد: » تعريف من يک توضيح رياضي نيز دارد. هر چه معني مورد نظر فرستنده ي پيام با معني متجلي شده در گيرنده ي پيام مشابهت بيشتري داشته باشد، ارتباط کامل تر خواهد بود. اين نتايج را مي توان به صورت رياضي نيز بيان کرد:
اگر معني مورد نظر در فرستنده پيام را با M و معني متجلي شده در گيرنده پيام را با M' نشان دهيم، ارتباط وقتي به صورت کامل برقرار خواهد شد که M' مساوي M يا به عبارتي M' بر M برابر با يک باشد.
مفاهیم ارتباطات
در فرهنگ لغات وبستر Communication عمل ارتباط برقرار کردن تعريف و از معادل هايي نظير: رساندن، بخشيدن، انتقال دادن، آگاه ساختن، مکالمه و مراوده داشتن استفاده شده است (محسنيان راد، 1384 :41)
ويلبر شرام در کتاب »زندگي و انديشه پيشتازان علم ارتباطات« مي نويسد: اولين بار رومي ها کلمه ارتباط يعني Comunicare را به کار بردند. يوناني ها پيشينه طولاني در »سخنوري و بلاغت« دارند. ارتباط ترجمه لغت Communication است.
ريشه اين لغت از کلمه لاتين Communis است که مي توان آن را به تفاهم و اشتراك فکر نيز ترجمه کرد. يعني اينکه وقتي که با شخصي ارتباط برقرار مي کنيم کار ما در حقيقت برقراري يک نوع اشتراك فکر و تفاهم انديشه با اوست (ضرغامي، 53:1388 ).
مفهوم واقعي ارتباط با توجه به ريشه لاتين آن (در ميان گذاشتن و تقسيم کردن) است.
يعني اينکه فقط يک فرستنده فعال و يک گيرنده انفعالي صرف نيست، بلکه بازخورد يا فيدبک Feed back دومي را که تغييردهنده طرز تلقي اولي است، هم به حساب مي آيد.
و از آن مهمتر مستلزم شرکت فعال تمام افراد ذي نفع در اين روند ارتباطات نياز است و ارتباط در اين حالت به صورت يک چند بعدي با فيدبک در مي آيد.
ويلبر شرام در کتاب فراگرد و تأثير ارتباط جمعي مي گويد:
در فراگرد ارتباط به طور کلي ما مي خواهيم با گيرنده ي پيام خود در يک مورد و مسأله ي معين همانندي (اشتراك فکر) ايجاد کنيم (محسنيان راد،1387 :43).
لارسن مي نويسد:
ارتباط دلالت بر فراگردي مي کند که از طريق آن يک سري معني هاي نهفته شده در بطن يک پيام، به طريقي تغيير پيدا مي کند که معني دريافت شده برابر با آنهايي است که شروع کننده ي پيام، قصد آن را داشته است.
جيمز واتسون هم در کتاب »فرهنگ ارتباط و بررسي هاي وسايل ارتباطي« تعريفي از ارتباط را برگزيده و ارائه داده است:
ارتباط عبارت است از فراگرد توليد محتوايي نمادي از سوي يک فرد بر اساس يک کدُ با پيش بيني مصرف آن از سوي ديگران بر اساس همان کدُ.
روبرت گوير در کتاب فراگرد ارتباط مي گويد:
ارتباط عبارت است از روشي که حداقل متضمن چهار عنصر باشد:
1- توليدکننده اي که 2 - علامت يا نمادي را 3- براي حداقل يک دريافت کننده مطرح کند
4- و او را درك معني کند.
آرانگارن در کتاب »ارتباط انساني« مي نويسد:
ارتباط عبارت است از انتقال اطلاعات در محدوده ي سه چيز؛ انتشار، انتقال و دريافت پيام.
ديويد برلو در تعريف خود از ارتباط بر پاسخ و بازتاب تأکيد بيشتري کرده است. او مي گويد: »ارتباط برقرار کردن عبارت است از جست و جوي پاسخ از سوي گيرنده« (شاه محمدی، خواجه نوری، قنبری، 45:1393).
چارلز کولي هم ارتباط را مکانيسمي مي داند که روابط انساني براساس و به وسيله ي آن وجود مي آيد و تمامي مظاهر فکري، ابزار انتقال و حفظ آنها در مکان و زمان بر پايه آن توسعه پيدا مي کند. ارتباط و ارتباطات تمامي حالات چهره، رفتار، حرکات،
طنين صدا، کلمه ها، نوشته ها، چاپ، راه آهن، خطوط هوايي، دريايي، تلگراف، تلفن و انواع وسايلي که اخيرا در سهولت روابط انساني در مکان و زمان ساخته شده است را در بر مي گيرد (شهابي، ايمانيان، 10:1385).
کلــود شــانون و وارن ويــور ارتبــاط را معرف تمام جريانهايي مي دانسـت کـه بـه وسـيله ي آن يـک انديشـه مـي توانـد انديشـه ديگري را تحت تأثير قرار دهد.(شانون، 15:1949)
به عبارت ديگر ارتباط سبب مي شود که تفکر و احساس انسان در تصاوير، مفاهيم، تمايلات و رفتارها و آثار رواني حالات گوناگوني به وجود آورد.
کلود شانون در کتاب »نظريه هاي رياضي ارتباط« مي نويسد:
ارتباط عبارت است از تمام روش هايي که از طريق آن ممکن است ذهني بر ذهن ديگر تأثير بگذارد. اين عمل نه تنها با نوشته يا صحبت کردن بلکه حتي با موسيقي، هنرهاي تصويري، تئاتر، باله و عملاً تمام رفتارهاي انساني عملي است.
ريموند ويليامز مي گويد: کلمه ارتباط در زبان انگليسي نسل کهن به معناي انتقال افکار، اطلاعات و رفتارها از شخصي به شخص ديگر گفته مي شد. (محسنيان راد، 1387: 56).
اما اکنون اين کلمه به معناي راه و وسيله حمل و نقل از مکاني به مکان ديگر نيز استعمال مي شود. البته بهتر است وسايلي را که جهت انتقال افکار و اخبار و رفتارهاي انساني از شخصي به شخص ديگر استفاده مي شود، ارتباطات ناميد. از جمله دستگاه هاي چاپ، تلفن، راديو و تلويزيون .
دکتر کاظم معتمدنژاد مؤلف کتاب « وسايل ارتباط جمعي » هم معتقد است: ارتباطات هميشه بر اراده ي قانع کردن، انتظار توزيع يا تقسيم داشتن و ضرورت با هم زندگي کردن استوار است و به همين لحاظ سه بعد خاص مشتمل بر انتقال، اشتراك و تبادل نظر را در بردارد.
دکتر محسنيان راد در کتاب »ارتباط شناسي« خود با اشاره بر اين نکته که تعريف او يک توضيح رياضي دارد؛ مي نويسد: »ارتباط عبارت است از فراگرد انتقال پيام از سوي فرستنده براي گيرنده، مشروط بر آن که در گيرنده ي پيام مشابهت معني با معني مورد نظر فرستنده ي پيام ايجاد شود (محسنيان راد، 1387 :57).
او توضيح ميدهد: هر چه معني مورد نظر در فرستنده ي پيام بامعني متجلي شده در گيرنده ي پيام
مشابهت بيشتري داشته باشد، ارتباط کامل تر خواهد بود (همان، 57).
کلود شنن: «ارتباط عبارتست از تمام روشهائی که از طریق آن ممکن است ذهنی بر ذهن دیگر تاثیر بگذارد. صحبت، موسیقی، باد بعضی بجای تاثیر از محرک و پاسخ استفاده کردهاند.» (کلود شنن،1949: 16)
هاولند: «ارتباط عبارت است از فراگرد انتقال یک محرک از یک فرد (ارتباطگر) به فردی دیگر به منظور تغییر پاسخ رفتار او» (هاولند،371:1948)
هنری لیندگرن (بر اساس انتقال معنا): «ارتباط از دیدگاه روانشناسی فراگردی است حاوی تمام شرایطی که متضمن انتقال معنا باشد» (لیندگرن،1953: 135)
برلو: «ارتباط، جستجوی پاسخ از سوی گیرنده است» (برلو،1974 :62)
آزگود: «تاثیرپذیری بین افراد، سیستمها»(آزگود،1957، :272)
لارسن(نزدیک به دیدگاه محسنیان راد): «ارتباط دلالت بر فراگردی میکند که از طریق آن یک سری معنیهای نهفته شده در بطن یک پیام، به طریقی تغییر پیدا میکند که معنای دریافت شده برابر با آنهایی است که شروع کننده پیام قصد آن را داشته است.» (بولر،1974 :27)
میکی اسمیت: «ارتباط عبارت است از فراگرد انتقال اطلاعات، احساسها، حافظه و کارها در میان مردم.» (اسمیت،1988: 7)
مافیوس اسمیت (بر اساس انتقال): «هر نوع عملی که به وسیله فردی انجام شود که طی آن فرد دیگری بتواند آن را درک کند ارتباط نامیده میشود.» (اسمیت،1988 :294)
لاسول داشتن (بر اساس علائم مشابه): «یک عمل ارتباطی بین دو نفر وقتی کامل است که آنها از علائم مشابهی با شیوههای مشابه آگاه باشند.» (لاسول،1948 :37)
تعاریف دیگر براساس وسائل ارتباطی، انواع ارتباطات فردی، جسمی، شخصی، غیرشخصی، انسانی، غیرانسانی است.
آخرین تعریف، برای لانگلی و میشل شین است: «ارتباط عبارتست از فراگرد اطلاعات با وسایل ارتباطی گوناگون از یک نقطه یا شخصی، یا یک دستگاه به دیگری.» (محمدی، خواجه نوری، قنبری، 11:1393).
مفهوم فراگرد:
اگر ما فراگرد بودن چیزی را بپذیریم یعنی رویدادها و روابط بین عناصر آن چیز، به صورت پویا و بطور مداوم در حال تغییر است. آغاز و پایان ندارد و اجزای یک فراگرد دارای یک فراگرد دارای کنشهای متقابل هستند. برلو: هر رویدادی که یک تغییر ممتد در زمان را نشان دهد یا هر عملی که ممتد باشد.
البته این مخلوط کردن اجزاء مختلف فراگرد نیست بلکه با اضافه کردن پویایی به میز و صندلی و معلم و کتابخانه میتوانیم فراگرد آموزشی را بسازیم.
اجزاء یک فراگرد بسیار پیچیدهتر از حد تصورمان است، بسیاری از دانشمندان که در زمینه ارتباطات پژوهش میکنند کوشش دارند عواملی را که ممکن است سبب تفاوت یا عدم تفاوت در فراگرد باشد از یکدیگر تفکیک کنند در حالی که بطور آشکار معلوم است که تمامی اجزاء یک فراگرد مشخص نشده است.
مثلاً این درست است که روزنامهها بر افکار عمومی تاثیر میگذارند ولی نباید فراموش کرد که در این فراگرد افکار عمومی نیز بر روزنامهها تاثیر دارند. از مجموع نوشتارهای برلو درباره فراگرد میتوان چنین نتیجه گرفت: 1. فراگرد ایستا نیست بلکه پویا است 2. فراگرد آغاز و پایان ندارد 3. اجزاء فراگرد دارای واکنشی متقابل هستند 4. دارای ردیفی از اجزاء نیستند. (برلو، 1960 : 25 - 28)
معنی در ارتباطات
برلو درباره معنی –به طور خلاصه چنین معتقد است: «ما زبان را برای بیان و بیرون آوردن معنیها به کار میبریم و معنی وابسته به کدهایی است که ما در ارتباط انتخاب میکنیم. از طرفی این کدها و کلمات فقط خطوطی هستند بر کاغذ یا صداهایی هستند در هوا و معنایی ندارند بلکه معناها در آدمها هستند و دارائی های ما محسوب میشوند، اگر ما بتوانیم افرادی را پیدا کنیم که معانی متشابه معنیهای ما داشته باشند میتوانیم به خوبی و به راحتی با آن ها ارتباط برقرار کنیم.
اگر معنیها در کلمات بودند با شکافتن آنها میتوانسیم معانی را بدست آوریم و براحتی با همه مردم ارتباط برقرار کنیم. ارتباط در برگیرنده انتقال معنا نیست. معنا چیزی قابل انتقال و منتقل شدن نیست. فقط پیام است که قابل انتقال است و معنی درون پیام نیست معنیها در استفاده کننده پیام هستند. (برلو، 1960 : 173 - 178)
یک کلمه تقریباً دارای تعریف ثابت است ولی کاربردهای مختلف دارد که این کاربردها بستگی به گیرنده پیام دارد و به همین دلیل دموکراسی یک تعریف دارد ولی کارکرد روسی آن با کارکرد آمریکاییاش متفاوت است یعنی معنی دموکراسی روسی و آمریکایی متفاوت است.
یک دلیل بر اینکه معانی در انسانها هستند آزمایش جاندار پنداری ژان پیاژه بود. در این آزمایش کودکان زنده بودن را در ابتدا هر چیزی که «در موقعیت خوب میباشد» میدانند مانند لیوان سالم را زنده میپندارند.
در مرحله بعد هر چیزی که «شرکت» میکند را زنده میدانند مانند دو چرخه. در مرحله بعد چیزی را که «خودش حرکت» میکند مثل رودخانه و خورشید و در مرحله آخر «گیاهان و حیوانات» را زنده میدانند. ( رحمانزاده، نجفي نياسر،53:1392).
آزمایش معنیهای ضمنی آزگود نیز این مسئله را اثبات میکند که معنا در انسانهاست. هر وقت کلمهای به یک شی یا حادثه خارجی اشاره کند آن شی یا حادثه را معنی دلالت کننده، آن کلمه گویند. نتیجه آزمایش آزگود چنین بود: معنیهای ضمنی افراد یک جامعه با یکدیگر مشابه است و با افراد جامعه دیگر متفاوت. (آزگود، 1952 : 197- 234)
سوال: معنا در کجای انسان است؟
برلو بطور ضمنی میگوید که معنا در حافظه انسان است. از لحاظ زیستشناسی، حافظه کوتاه مدت خود را به صورت مدارهای الکترونی نرونها نمایان میسازد. جریان این مدارها بر سلولهای نرونی تاثیر میکند و منجر به ترکیب پروتئین میشود، هنگامی که علامت تکرار میشود
پروتئین به آن عکسالعمل نشان میدهد و اخبار را به مغز (حافظه بلند مدت) میفرستد اما اگر علامت دیگرتکرار نشود موجب از هم گسیختگی مدارهای الکترونی میشود و حافظه کوتاه مدت از بین میرود. (برلو، 1960 : 178 - 187)
روانشناسان حافظه را به به دو قسمت بلند مدت(LTM) و کوتاه مدت (S.T.M) تقسیم میکنند.
محل نگهداری معناها در حافظه بلندمدت در هیپوکامپ مغز است چون با آسیب آن تمام اطلاعات فرد از بین میرود.
گراستیان: «هر گاه یک حیوان را در جریان شرطی شدن قرار دهیم فعالیت موجی آهسته مغز موج تتا (حافظه کوتاه مدت) در سطح هیپوکامپ آغاز میشود وقتی بازتاب شرطی تثبیت شد (حافظه بلندمدت) و حیوان به یادگیری دست یافت و پاسخ لازم را در مقابل محرک آموخت، موج تتا ناپدید میشود.» (رحمانزاده، نجفي نياسر،53:1392).
پیام های کلامی
مبحث پیام را با این سوال دیوید برلو آغاز می کنیم که چه عواملی در پیام وجود دارد که می تواند منتج به تأثیرهای مطلوب و مورد نظر شود؟ او پیام را چنین تعریف می کند: «یک تولید علمی و فیزیکی از منبع کدگذار» (برلو، 1960 : 54)
هر پیام دارای سه سازه است:
پیام ممکن است به شکل جوهر روی کاغذ، امواج صوتی در هوا، جریان برق، تکان دادن دست یا پرچم یا هر نوع علائمی باشد که قادر به تفهیم معنا باشد، سه عامل رمز یا محتوا و نحوه هر کدام دارای یک ساخت و نیز عناصر هستند مثلاً صداها عناصر یک زبان هستند، حروف عناصر تشکیل دهنده کلمه است که کلمه یک ساخت محسوب میشود اما این کلمه نسبت به جمله عنصر محسوب میشود، سوال مطرح در ارتباط این است که آیا ایده خوب (عناصر) مهمتر است یا خوب سازمان دادن (ساخت) این عناصر؟ جواب: هر دو در کنارهم.
یک مثال خوب برای ساخت این است که یک جمله را میتوان بطرق مختلف بیان کرد این طرق مختلف ساختهای مختلف را نشان میدهند.
وی نشانهها را به سه دسته تقسیم کرد: نشانههای طبیعی (مثل دود به آتش). تصویری (نقاشی). قراردادی (الفبا). علائم تصویری علائم عملکردی انحصاری دارند (یک علامت یک معنی مشخص)، در حالی که نمادها نماینده معنای وسیعتر و حاوی واقعیت کمتری هستند. نشانه تصویری نشانهای است که میان صورت و مفهوم آن شباهتی عینی و تقلیدی است. (ضرغامي، 68:1388 ).
دکتر مارگارت مید مردمشناس فرهنگی آمریکا قائل است برای ایجاد یک ارتباط جهانی نیاز به علائم بینالمللی غیرمبهم هستیم. یعنی گسترش نوعی اسپرانتوی تصویری. نمادها، نشانههای مجردی هستند که مفهومی جز آنچه برای آنها در نظر گرفته شده است ندارند(ضرغامي، 68:1388 ).
دنیس معتقد است که هماکنون علائم و نمادهای توتمی وجود ندارد ولی شرکتها، دانشگاهها و احزاب برای شناسایی خود از آرمهایی استفاده میکنند.
علت شناخت دو اثر نقاشی یا موسیقی از یکدیگر و نسبت هر یک از تابلوها به نقاشی یا موسیقی خاص دیگر، از ساخت آن نقاش فهمیده میشود.
محتوا:
محتوا نیز دارای عناصر و ساخت است. اگر پیامی دارای سه قطعه پیام باشد به این سه قطعه عناصر گویند و ترتیب چینش آنها ساخت میشود.
عناصرA, B, C= ساختA+ B+ C=
محتواهای خاص خبری که همان ارزشهای خبری هستند عبارتند از: 1. استثناها 2. شگفتیها 3. برخوردها
4. مجاورتها 5. تازگی ها 6. بزرگی و فراوانی تعداد 7. شهرت، مجاورتها (این هفت مقوله ارزش خبر دارد):
از سبکهای نگارشی خبر هرم وارونه است. یعنی محتواهای مهمتر در بالا و محتواهای کمارزشتر در پایین خبر قرار میگیرد. ...
برلو: «نحوه ارائه پیام عبارتست از تصمیمهایی که منبع ارتباط برای انتخاب و تنظیم و ترتیب نمادها و
محتوا میگیرد» (برلو، 1960 : 59) بطور کلی نحوه ارائه پیام بر تصمیمهایی که منبع میگیرد که چگونه پیام خود را عرضه کند دلالت دارد. زیر و بم صدا. مکثها، حرکات دست و ... نحوه ارائه پیام هستند و ساخت ارائه پیام چگونگی استفاده این حالات مختلف است.
پیامی خوب و موثر است که با استفاده از ترکیب کدها، محتوا و نحوه ارائه نسبت M* به M را به عدد یک (1) نزدیک کند.
- اصول ارتباطات انساني
ارتباطات کلمه لغت Communication و ريشۀ آن کلمه لاتين Communist مي باشد.
که به تفاهم و اشتراك فکر و در معرض عموم قرار دادن ميتوان ترجمه نمود. لذا وقتـي بـا شـخص ارتباط برقرار مي نمائيم در حقيقت برقراري يک نوع اشتراك فکر و تفاهم انديشه با اوست.
ارتباط جريان دوطرفه اي است که طي آن دوياچند نفر به تبادل افکار نظريات، احساسات وحقايق مي پردازد و از طريق به کار بردن پيامهايي که معنايش براي آنها يکسان است به انجـام ايـن امر مبادرت ميورزند....
ارتباط فرا ملي
پيامها و اطلاعاتي که از طريق ماهواره هـا مرزهـاي جغرافيـايي را در مـي نـوردد و موجبـات نزديکي ميان انسانها بر روي کرة زمين ميشود (مانند تلويزيون آسيايي و اروپـايي و تلويزيـون هـايبدون مرز و ... )
ارتباط کلامي
در اين نوع ارتباط، اطلاعات و افکار از طريق زبان و گفتار منتقـل مـي شـود (نظيـر تلفـن وتلگراف)
ارتباط غير کلامي
ارتباطي است که مفاهيم و معاني از طريق زباني و گفتاري ميان انـسانها منتقـل نمـي شـود(نظير عکس – تصوير – فيلم و رنگ ها و لباس)
ارتباط انساني
اطلاعات و مفاهيمي که ميان دو انسان رد و بدل مي شود (مانند نامه – تلفن)
ارتباط ابزاري يا ماشيني
در اين نوع ارتباط که درست برعکس ارتباط انساني است گردش اطلاعات ميان دو ابـزار يـاماشين رد و بدل مي شود (نظير انتقال اطلاعات مخزن به بلندگو يا صفحه تلويزيون) (ضرغامي، 70:1388 ):
ارتباط زماني
ارتباطي است که انتقال اطلاعات بايد در زمان معيني انجام گيرد در غير اين صـورت ارزش چنداني ندارد. (مانند گزارش هاي خبري)
ارتباط غيرزماني
برعکس ارتباط زماني محدود به زمان خاصي نيست و اطلاعات آن مي تواند پيوسـته معتبـرباشد (مانند کتابخانه)
ارتباط سازماني
در ارتباط سازماني انتقال اطلاعات و دريافت پيام به امکانات گسترده فني و برنامـه ريـزي وسازماندهي و نيز بودجه و پرسنل و … نياز دارد (مانند راديو – تلويزيون – تلکس – فاکس)
ارتباط غير سازماني
ارتباطي است که به امکانات فني و بودجه و سازماندهي و مقررات نياز ندارد (ماننـد نامـه وگفت و شنودهاي حضوري)
ارتباط نمادين
ارتباطي است که طي آن پيام ها در قالب علايم و نـشانه هـا از طريـق حـواس فـرد دريافـت مي شود (مانند حالات چهره پيام دهنده و لحن و طنين صدا، حرکات و ژست) اين عوامل بخـشي از پيامها هستند که پيام گير آن را نشانه خواني مي کند و اين حالات و حرکات مي تواند در فرهنگ هـاي
مختلف معاني متفاوتي داشته باشد.
فرا ارتباط
در اين نوع ارتباط فقط جزيي از پيام را پيام دهنده مي دهد ولـي پيـام گيـر تمـام پيـام را درمي يابد. اين نوع ارتباط قو اعد ارتباط يا ارتباط هاي بعدي را فراهم مي کند و از طريق حرکت بـدني ويا يک لبخند و حتي يک نگاه حاصل شود.
ارتباط احساس برانگيز
ارتباطي که به هنگام انتقال پيام به معاني دقيق پيام انديشيده نمي شود و بيشتر بـه ضـرب آهنگ ها تکيه مي شود (مانند ذکر مصائب که علما و مداحان در آخر منابر مي خوانند.)
ارتباط معطوف به هدف
عامل ارتباط در آن داراي هدف خاصي است و از پيش تعيين شده است.
ارتباط بازتابي
ارتباطي که هدف از پيش تعيين شده ندارد و افراد يـا فـرد بـدون هـيچ آگـاهي در جريـانارتباط قرار مي گيرند.
ارتباط با خود
ارتباط با خود ارتباطي دروني است که هريک از افراد خود را مورد ارزيابي قرار مي دهند.
نکات اساسي درباره ارتباطات1- ارتباطات خود يک فراگرد يا جريان مداوم است:
مفهوم فراگرد بودن ارتباطات خود مبين اين نکته است که ارتباطات پديده اي پويا و مبتني بر تغييرات يا دگرگوني ها است. همه چيز در گذر و قابل تغيير است.
اين اعتقاد فراگردي بودن ارتباطات، آن را به گونه اي طرح مي کند که ارتباط غير قابل برگشت و يک شرايط ارتباطي تکرار ناپذير است. همواره يک پديده ارتباطي از شرايط حاکم بر خود بر مي خيزد و بر پديده ارتباطي بعدي تاثير مي گذارد. بدين معني که پديده ها چون دانه هاي زنجير به يکديگر پيوسته اند و هر حلقه، حلقه ديگري را به همراه خود مي آورد و آن حلقه به حلقه بعدي تا آخر متصل است.
در اين راستا، برخي از صاحب نظران ارتباطات، ارتباطات را پديده اي تکاملي مي دانند که به گونه فراگردي از افراد و نظام اجتماعي که در آن زيست مي کنند، نشات گرفته و خود به خود بر آنها تاثير مي گذارد. از طريق اين جريان يا فراگرد، انسان ها و نظام هاي اجتماعي تکامل مي يابند، تغيير مي پذيرند، خود را با شرايط منطبق مي کنند، جايگزين مي شوند، رشد مي کنند، با کهنگي از ميدان به در مي روند و نهايتا خاموش مي شوند. (فرهنگي، 1380: 20)