ایران پروداک|مرکز تخصصی تحلیل آماری پایان نامه،کاهش تضمینی همانندجویی
ایران پروداک
مبانی نظری کارآفرینی سازمانی

مبانی نظری کارآفرینی سازمانی

مبانی نظری و پیشینه مدیریت
قیمت: ۳۵,۰۰۰ تومان
732

مبانی نظری کارآفريني سازماني

نوع فایل: WORD 

منبع: دارد

پاورقی: دارد

تعداد صفحه: 34

قیمت: 35000 تومان

 

بررسي نظريه هاي پيرامون کارآفريني س

مفهوم و تعاريف کارآفريني 

درباره تعريف كارآفريني و شخص كارآفرين و كارآفريني سازماني، تعاريف گوناگوني از سوي صاحب نظران ارائه شده است كه با توجه به وسعت سيطره كارآفريني در رشته ها و علوم مختلف، تنوع تعاريف نيز  امري غير قابلكنترل و ناگزير است، درنتيجه ارائه تعريف كامل و جامعي كه بتوان با ارائه آن، اجماع ديدگاههاي صاحبنظران را جلب كرد، سخت و گاه غير ممكن مينمايد. واژه کار آفريني ابتدادر زبان فرانسه ابداع شد (کرباسي وهمكاران ،1381: 27 ،اعرابي ،1382 : 17) و از اصطلاح و کلمه فرانسوي Entreprendre  به معناي "واسطه و دلال "ويا اصطلاح انگليسي To undertake به معناي «متعهد شدن» اقتباس شده است (احمد پور دارياني ،1383 : 4) که در سال 1848 توسط استوارت ميل[1] به کارآفريني در زبان انگليسي ترجمه شد. در فارسي هم اين اصطلاح  ابتدا کار فرمايي و سپس کارآفريني( در ايران به معناي کسي که زير بار تعهد مي رود)  ترجمه شده که هر دو ترجمه خوبي از اين واژه نيستند . به نظر مي رسد بهتر بود که اين واژه به «ارزش آفرين »ترجمه مي‌شد ( احمد پور دارياني ، 1381: 24 ).

سه دليل مهم توجه به موضوع کارآفريني عبارتند از توليد ثروت، توسعه تکنولوژي و اشتغال مولد.در موارد زيادي اين مفهوم را به اشتباه صرفا معادل اشتغال زايي تعريف کرده اند. از اواخر دهه هفتاد در بسياري از کشورهاي پيشرفته به علت تغيير در ارزشها و گرايشهاي جامعه و تغييرات جمعيت شناختي ، موجي از کسب و کارهاي کوچک و افراد خود اشتغال به وجود آمدند به گونه اي که اين موضوع باعث شده است تا مقوله کارآفريني از جنبه هاي متعدد و بوسيله رشته هاي مختلف علمي نظير اقتصاد ، مديريت ، جامعه شناسي و روانشناسي مورد مطالعه قرار گيرد(هايتون[2]،2005: 25).

اقتصاددانان نخستين كساني بودند كه در نظريه هاي اقتصادي خود به تشريح كارآفرين و كارآفريني پرداختند. كوركت[3] (2004) كارآفريني را فرايند پويايي ازتغيير بينش و بصيرت با ابتكار و نوآوري مي‌داند. هيسريچ[4] و پيترس[5] (2002) كارآفريني را فرايند خلق هر چيز نو و با ارزش، با صرف وقت و تلاش با فرض همراه داشتن خطرات مالي، روحي و اجتماعي و به دست آوردن پاداش هاي مالي و رضايت فردي واستقلالي كه از آن ناشي مي‌شود، تعريف كرده‌اند. پيتر دراکر  (1985) کارآفريني را به مفهوم جستجوي  دائمي براي تغيير ، واکنشي در برابر آن و بهره برداري از آن به عنوان يک فرصت بيان مي کند؛ از طرف ديگر شومپيتر ، به عنوان کسي که براي نخستين بار اين مقوله را در نظريات خود به صورت علمي بيان کرد ، کار آفريني را فرايند تخريب خلاق ميداند ( هزار جريبي1384 :9).

تامپسون( 2000) كارآفريني را فرايندي مي‌داند كه در آن بتوان با استفاده از خلاقيت، عضو جديد را همراه با  ارزش جديد با استفاده از زمان، منابع، ريسك و به كارگيري ديگر عوامل به وجود آورد.

چرچيل درباره كارآفريني با نگاه متفاوتي معتقد است : كارآفرينان بايد بر حركت ها و بهبودهاي مستمري متمركز شوند كه به صورت مداوم در پي بهره برداري از ريسك‌ها و فرصت‌هاي قابل کنترل باشد (ناهيد،42:1388).

رضائيان كارآفريني را فراگرد شكار فرصتها به وسيله افراد، بدون در نظر گرفتن منابع موجود در اختيار تعريف ميكند و در اصل بر اين مهم استوار است كه كارآفر ينان به هنگام تصور فرصت هاي جديد، محدوديت‌هاي منابع جاري را ناديده مي‌گيرند(رضائيان،1385: 51).

فراي(1993)معتقد است كارآفريني يعني در هم آميختن ويژگيهاي شخصي، ابزار مالي و منابع موجود در محيط كار كه از راه فرآيندي انجام مي‌پذيرد و بقا مي‌يابد(ناهيد،42:1388).

کار آفريني عبارتست از فرايند ايجاد ارزش از راه تشکيل مجموعه منحصر فردي از منابع به منظور بهره گيري از فرصتها فرايندي است که منجر به ايجاد رضايتمندي و يا تقاضاي جديد مي گردد (احمد پور دارياني، 1384: 28).

کار آفريني شامل يک فرآيند يادگيري است و عبارتست از توانايي برآمدن از عهده مسائل و مشکلات و نيز ياد گرفتن از آنها مي‌باشد(ديکنز و فريل[6]، 2003 :21).

 احمد پوردارياني و عرفانيان(1386) معتقدند كارآفرين فردي است داراي ايده وفكر جديد كه از طريق ايجاد يك كسب وكار و با بسيج منابع كه با مخاطره ي مالي،اجتماعي و حيثيتي همراه است محصول يا خدمت جديد بهبازار ارائه مي دهد. در تعريف ياد شده چهار نكته وجود دارد:

1)كارآفرين داراي ايده و فكر جديد است.

 2)كارآفرين در پي ايجاد كسب وكار است نه تنها نوشتن طرح تجاري بلكه جمع‌آوري منابع، تشكيل تيم و راه اندازي كسب وكار نيز برعهده اوست).

 3)كارآفرين ريسك‌پذير است. مخاطره‌هايي كه كارآفرين تحمل مي‌كند لزوماً فقط ريسك مالي نبوده و گسترده‌تر از آن است.

 4)كارآفرين محصول يا خدمت جديد به بازار ارائه مي‌كند، يعني كارآفرين بايد نتيجه‌ي كار خود را در بازار ببيند.(احمدپور داریانی و عرفانیان، 1386: 1)

با جمع بندي تعاريف فوق مي توان نتيجه گرفت که كارآفريني يك منش، سبك و الگوي مناسب زيستن است و در اصل يك نوع هستي است؛ يك باور است و اين باورپذيري و منش است كه انسا نها را به متفاوت بودن با فعل تغيير، دگرانديشي و نوانديشي متمايل مي‌دارد و بر اساس همين دگرانديشي و تفاوت است كه مجموع هاي از ويژگي‌ها در اين افراد تقويت يا شكل مي‌گيرد كه اگر فرد موقعيت‌شناس باشد و قدر اين شرايط را بداند و به‌صورت بهينه آن را مديريت و هدايت كند، مي‌تواند در همه جنبه‌ها ارزش آفرين شود؛ در نتيجه اين موارد، او را از ديگران ممتاز مي‌كند و موفقيت نسبي او را به دنبال مي‌آورد. سخن كوتاه اينكه غايت اصلي و نهايي كارآفريني تنها درجنبه ايجاد كسب و كار در جهت سود بيشتر نيست؛ بلكه تغيير و اصلاح در برخي انگاره‌ها و دگرانديشي و نوانديشي همراه با ارزش آفريني در تمام ابعاد زندگي است و ارمغان آن، تحول و انقلاب در انسان هم از راه سودآوري مادي در شكل بيروني آن و هم سودآوري معنوي در شكل دروني آن است. 



[1]. Stuart Mill

[2]. Hayton

[3]. Crockett

[4]. Hisrich

[5]. Peters 

[6]. Deakins & FreeL

محصولات مشابه