ایران پروداک|مرکز تخصصی تحلیل آماری پایان نامه،کاهش تضمینی همانندجویی
ایران پروداک
مبانی نظری عزت نفس

مبانی نظری عزت نفس

مبانی نظری و پیشینه مدیریت
قیمت: ۳۰,۰۰۰ تومان
686

عزت نفس :

عزت نفس ازجمله مفاهيمي است که در چند دهۀ اخيار مورد توجه بسياري از روان شناسان و پژوهشگران قرارگرفته است؛ اما قدمت تاريخي آن در مباحثي که علما و فلاسفه تعليم و تربيت در گذشته داشته اند نيز به چشم مي خورد. در طول هزاران سال گذشته، گزارش هاي تاريخي، نظرات فلاسفه و اشعار شاعران و افسانه ها و داستان ها، گواه بر اين مطلب است که انسان داراي اين نياز است که خودش را جذاب بداند و تمام عملکردهايش را اخلاقي و ارزشمند جلوه دهد. مسئلۀ عزت نفس و مقوله ی خودارزشمندي از اساسي ترين عوامل در رشد مطلوب شخصيت انسان است. برخورداري ازعزت نفس، قدرت تصميم گيري و ابتکار ،خلاقيت و نوآوري، سلامت فکر و بهداشت روان، رابطه ی مستقيم با ميزان و چگونگي عزت نفس و احساس خودارزشمندي فرد دارد(افروز، 1370؛ به نقل از زینی وند، 1384: 2).
عزت نفس يکي از نيازهاي اساسي انسان است که رشد ، توسعه و هويت فردي را تحت تأثير قرار مي دهد. عزت نفس داراي ابعاد داخلي و خارجي است. بُعد داخلي، به افراد حس خوب بودن را مي دهد و بُعد خارجي، افراد را قادر مي سازد با اعتماد به نفس رفتار کنند . هر بُعد متشکل از تعدادي شاخص است . بُعد داخلي، شامل حب ذات، خود را به رسميت شناختن، داشتن اهداف روشن و تفکر مثبت و بُعد خارجي، شامل ارتباط با ديگران ، خودباور ي، حضور در اجتماع و کنترل احساسات است. پرورش و توسعۀ اين شاخص ها، در خانواده و به خصوص با والدين شروع مي شود. اعتماد به نفس پايين ممکن است باعث اختلات رفتاري و عاطفي شده و به رفتارهاي ضد اجتماعي منجر شود. با توجه به ادبيات اسلامي، عزت نفس توسعه نيافته ايجاد احساس حقارت مي کند که اين خود نيز منجر به مشکات رواني بيشتر ازجمله : دروغ، تکبّر و خودخواهي، تجاوز و جاه طلبي مي شود. در مقابل، افراد با عزت نفس بالا در زمينۀ تحصیلات دانشگاهی و مشارکت اجتماعي موفق ترند.(حسن پور و همکاران، 2014: 1)

مبانی نظری عزت نفس

نوع فایل: WORD 

منبع: دارد

پاورقی: دارد

تعداد صفحه: 30

 

تاریخچه بررسی عزت نفس

در طول هزاران سال گذشته، این مطلب ثابت شده است که انسان نیاز دارد که خودش را خوب بداند و تمام کارکردهایش را اخلاقی و منطقی جلوه دهد. بسیاری از روانشناسان این نظریه را پذیرفته اند که انسان دارای نیاز به عزت نفس است از میان این افراد کارن هورنای روشی را که توسط آن افراد تلاش می کنند خودپنداره ای خوب و مطلوب از خویش بدست آورده و از آن دفاع نمایند، را مورد بحث قرار داده است. برخورداری از اعتماد به نفس قوی، قدرت تصمیم گیری و ابتکار، خلاقیت و نوآوری، سلامت فکری و بهداشت روانی، از جمله مفاهیمی است که در رابطه ی مستقیمی با میزان عزت نفس یا احساس خود ارزشمندی فرد دارد. برای اینکه فرد بتواند از حداکثر ذهنی و توانمندی های بالقوه خود استفاده کند باید از نگرش مثبت نسبت به خود و محیط اطراف و انگیزه ای غنی برای تلاش برخوردار باشد . از برجسته ترین ویژگی های صاحبان تفکر واگرا، داشتن عزت نفس یا احساس ارزشمندی بالاست.(جیسون ، 2014: 71) .

 تعریف عزت نفس     

                              

 افراد در طول زندگی، چندین تصور مختلف‏ از خود پیدا می‏کنند.عزت نفس یک خودآگاهی‏ مهم و یک عامل قوی در ترغیب شخص به کار، تعیین ظرفیت خود هدایت‏گری و خود کنترلی و تمایل به رفتارهای کاری سودمند است. عزت نفس یک‏ قضاوت شخصی در مورد باارزشمند بودن خویش‏ است. عزت نفس یک طرز تلقی ازمقبولیت یا عدم مقبولیت خویش است که نهایتاً خود را به‏ صورت میزان علاقه‏مندی(بی‏علاقگی)شخص‏ به خویشتن نشان می‏دهد. برخوردهای اشخاص‏ معتبر، سیستم‏های کاری، شیوه زندگی شخصی‏ و احساس کفایت و قابلیت حاصل از تجارب‏ شخصی، می‏توانند عزت نفس را شدیدا" تحت‏ تاثیر قرار دهند.(شاملو،1382: 32).

کارکنان در مورد خود قضاوتهایی دارند که‏ برای سازمان دارای پیامدهای مهمی است. در یک نگرش کلی، عزت نفس یک ارزیابی کلی از ارزش خویش است. ارزیابی از ارزش خود، میزان آگاهی افراد از توانایی،اهمیت و ارزشمند بودن خویش براساس تجربیات گذشته‏ است. با یک نگرش دیگر، عزت نفس کاری، سطح خودآگاهی شخص را برای انجام وظایف‏ خاص در آینده نشان می‏دهد. افراد برای‏ وظایفی که غالبا" انجام می‏دهند(مثلاً رانندگی‏ اتومبیل) یا وظایفی که برای زندگی آنان دارای‏ اهمیت است(مثلاً مسئولیت‏های اصلی‏ شغل‏شان) سطوح مختلفی از عزت‏ نفس را به دست می‏آورند.کارکنانی که دارای عزت نفس‏ کاری بالایی هستند، در مقایسه با افرادی که‏ عزت نفس کاری کمتری دارند معمولا بهتر کار می‏کنند و از شغلشان راضی‏ترند. این تفاوت‏ حائر اهمیت است زیرا افرادی که در انجام یک‏ کار، مدام بازخورد منفی دریافت می‏کنند، هرگز این تصور را نخواهند داشت که برای انجام آن‏ دارای کارایی هستند. افرادی که دارای عزت نفس بالا هستند، توانایی خود را بالا ارزیابی می‏کنند، لذا اطمینان‏ دارند که وقتی تصمیم به انجام کاری بگیرند، دارای عزت نفس کم، توانایی خود را کم‏ می‏دانند. بنابراین، برای خود موفقیت کمتری‏ پیش‏بینی می‏کنند و فعالیتهای خود را محدود می‏کنند. در نتیجه، سطح عزت نفس کاری فرد نقش مهمی را در کار و در سازمانهایشان ایفا می‏کند.(زنجانی طبسی، 1383 : 45).

ما اخیرا به سطح دیگری از عزت نفس پی‏ برده‏ایم که در محیط کار برای افراد دارای اهمیت‏ ویژه‏ای است. این عزت نفس، عزت نفس‏ سازمانی است. عزت نفس سازمانی تصوری‏ است که افراد از ارزش خود به عنوان عضو سازمان دارند. افرادی که دارای عزت نفس‏ سازمانی بالا هستند نوعا خود را مهم، معنی‏دار و ارزشمند می‏دانند.(شکری، 1380: 35).


عزت نفس در محیط¬کار


تلاطم، بی‏نظمی، رقابت شتابان و عدم‏ اطمینان ویژگیهای مهم محیط کار در قرن‏ بیست و یکم هستند. در نتیجه این وضعیت، امروزه بسیاری از سازمانها با تغییری بی‏سابقه‏ یک سیستم کاری مشارکت ‏جو را به کار بسته‏اند. این نگرش مشارکت‏ جو شامل سپردن قدرت به‏ کارکنان، تصمیم‏گیری مشارکتی و دموکراسی در محیط کار است. برنامه‏های مشخص این نگرش‏ برای جلب مشارکت کارکنان عبارتند از توسعه‏ شغلی، غنای شغلی، دوایر کنترل کیفیت، کیفیت‏ برنامه‏های زندگی کاری، کمیته‏های مشترک‏ کارکنان و مدیریت، برنامه‏های مدیریت کیفیت‏ جامع، طرحهای مشارکت کارکنان و گروههای‏ خودگردان. هریک از برنامه‏های فوق، به طریقی، بر سازمان اثری مثبت داشته است.این اثر مثبت، در سطوح فردی و سازمانی،دارای پیامدهای‏ سودمندی بوده است. سیستم‏های کاری مشارکت‏ جو در صورتی‏ می‏توانند موفق شوند که کارکنان مایل باشند انرژیهای بالقوه خود را برای انجام کار آزاد ساخته‏ و خود هدایت‏گری و خود کنترلی قابل‏ ملاحظه‏ای را اعمال کنند.

عزت نفس سازمانی


ما اخیرا به سطح دیگری از عزت نفس پی برده‌ایم که در محیط کار برای افراد دارای اهمیت ویژه‌ای است. این عزت نفس، عزت نفس سازمانی است. عزت نفس سازمانی تصوری است که افراد از ارزش خود به عنوان عضو سازمان دارند. افرادی که دارای عزت نفس سازمانی بالا هستند نوعاً خود را مهم، معنی دار و ارزشمند می‌دانند. عزت نفس سازمانی بر عزت نفسی که خاص محیط های سازمانی و ادراک کارکنان از سازمانشان می باشد، اشاره دارد و از تجارب گذشته مثل موفقیت ها و شکست های کاری تشکیل شده است. عزت نفس سازمانی صلاحیت خود ادراکی فرد را درون سازمان بازتاب می دهد. عزت نفس سازمانی همچنین درجه ای است که اعضای سازمان می توانند نیازهایشان را به وسیله شرکت در نقش هایی که درون محیط سازمانی وجود دارد، برآورده سازند، بنابراین افرادی با عزت نفس سازمانی بالا احساس ضرورت شخصی در مورد یک عضو سازمان داشته و این احساس را دارند که نیازهایشان در نقش هایی که در سازمانشان ایفا کرده اند، برآورده شده است (یوسفی، 1387: 73).


عزت نفس از لحاظ روانشناسی

عزت نفس ، عبارت است از احساس ارزشمند بودن . این حس از مجموعه ی افكار، احساسات ، عواطف و تجربیات ما در طول زندگی ناشی می شود. می اندیشیم كه فردی با هوش یا كودن هستیم ، احساس می كنیم كه شخصی منفور یا دوست داشتنی هستیم ، مورد قبول و اطمینان هستیم یا خیر؟ خودرا دوست داریم یا نداریم؟
مجموعه این برداشت ها و ارزیابی ها و تجاربی كه از خویش داریم باعث می شود كه نسبت به خود احساس خوشایند ارزشمند بودن، یا بر عكس احساس ناخوشایند بی كفایتی داشته باشیم. همه ی افراد، صرف نظر از سن، جنسیت، زمینه ی فرهنگی و جهت و نوع كاری كه در زندگی دارند، نیازمند عزت نفس هستند. 


شکل‌ گیری و تحول عزت‌نفس

از عزت‌نفس به عنوان احساس ارزشمند بودن یادشده که از مجموع افکار و احساسات، عواطف و تجربیات خودمان در طول زندگی ناشی می‌شود و این احساس هم براساس آگاهی‌ها یا برداشت‌های ما از خودمان است و آن هم به نوبه خود بیشتر ناشی از تجربه‌های اجتماعی ماست، ما خود را آن گونه می‌بینیم که فکر می‌کنیم که دیگران ما را می‌بینند.(عباس پور، 1385: 56)
عزت نفس تحصيلي : با ارزشيابي فرد از خودش، در جايگاه دانش آموز يا دانشجو سروکار دارد و صرفاً ارزيابي از توانايي و پيشرفت تحصيلي نيست، بلکه اگر فرد استانداردهاي پيشرفت تحصيلي را که طبيعتاً به وسيلۀ خانواده، دوستان ومعلمين شکل مي گيرد برآورده کند، عزت نفس تحصيلي او، مثبت خواهد بود.
عزت نفس خانوادگي : احساس فرد را در مورد خود، به عنوان عضوي از خانواده منعکس مي کند. هر شخصي که احساس مي کند عضو با ارزش خانواده است و نقش بي همتايي دارد و از به دست آوردن محبت و توجه والادين وخواهران و برادرانش مطمئن است، در اين حيطه ،عزت نفس بسيار مثبتي دارد.
عزت نفس اجتماعي : احساس فرد را در مورد خود به عنوان يک دوست براي ديگران شامل مي شود؛ اينکه آيا ساير افراد او را دوست دارند و به عقايدش احترام مي گذارند و او را در فعاليت هاي خود شرکت مي دهند ؟ آيا از روابط با ديگران احساس رضايت مي کند ؟ فردي که نيازهاي اجتماعي اش برآورده شود ، احساس خوبي در اين حيطه دارد.(پوپ وهمکاران ،1988: 67)
عزت نفس جسماني : عزت نفس جسماني يا بدني ، ترکيبيا ز ويژگي هاي جسماني و توانايي هاي بدني است و بر رضايت فرد از وضعيت فيزيکي و قابليت هاي جسماني خود ، آن گونه که به نظر مي رسد مبتني است. بر اين اساس، داشتن ناواقص جسماني يا عدم توانايي در انجام فعاليت ها ، مهارت ها و عملکردها تأثير منفي بر عزت نفس خواهد گذاشت.(بيابانگرد، 1384: 131) 

مزایای اعتماد به نفس

وقتی به خودتان احترام بگذارید و اعتماد به نفس خوبی داشته باشید، احساس امنیت و ارزش می کنید. در نتیجه روابطی مثبت و محکم نیز با دیگران برقرار خواهید کرد. علاوه بر این، افرادی که اعتماد به نفس خوبی دارند بهتر از دیگران می توانند با استرس ها و مشکلات زندگی مبارزه کرده یا کنار بیایند. این گروه کمتر احساس ناامیدی، غم، بی ارزش بودن و شرمندگی می کنند و به همین دلیل از نظر روحی در شرایط بهتری به سر می برند. اختلالات خواب، افسردگی و اضطراب نیز در این افراد کمتر دیده می شود. اعتماد به نفس تقریبا بر تمام جنبه های زندگی فرد تاثیر می گذارد، به همین دلیل است که روان شناسان به ما می گویند به جای تمرکز بر معایب و نقاط ضعف، خودتان را دوست داشته باشید و به خود احترام بگذارید.(عمران نسب، 1387: 66).

عوامل سازماني مؤثر در ارتقاء عزت نفس 

پنج عامل زير در ارتقاء عزت نفس در محيط كار سودمند هستند.
1 - حمايت واحترام سرپرستي: كاركناني كه سرپرستانشان با آنها ارتباط دارند، ارزشمند، قابل اعتماد و داراي احترام به نفس سازماني بالايي هستند. سرپرستان مي توانند اين ارتباط را از طريق جوياشدن نظرات آنان در خصوص بهبود كار، به عمل آوردن حمايت عاطفي (كه كاركنان بدان نياز دارند تا احساس خوبي در مورد خود داشته باشند) و اتخاذ تصميمات تشويقي و ترفيعي براساس كمك افراد به سازمان، برقرار كنند. سرپرستاني كه كاركنانشان داراي عزت نفس سازماني بالايي هستند، براي توانائيهاي كاركنان نيز احترام واقعي قائل هستند.
2 - ساختار سازمان: برخي از سازمانها مقررات، خط مشي ها و روشهايي را به كار مي گيرندكه آزادي عمل و قضاوت كاركنان را در انجام كارشان كاهش داده يا از ميان مي برند. در اين سازمانها سرپرستان اغلب تصور مي كنند كه كاركنان خيلي تنبل، بي توجه، ناتوان يا خيلي ناصادق اند، به طوري كه نمي توان به آنها قدرت تصميم گيري سپرد. برخي ديگر ازسازمانها كاملا در نقطه مقابل اين نوع سازمانها قرار دارند.

محصولات مشابه