اخلاق حرفهاي
ويژگيهاي اخلاق حرفهاي
امروزه در اخلاق حرفهاي، تلقي «شما حق داريد و من تکليف»، مبناي هر گونه اخلاق در کسب و کار است.
اين مبنا از رفتار ارتباطي فرد، به صورت اصلي براي ارتباط سازمان با محيط قرار ميگيرد و سازمان با دغدغة رعايت حقوق ديگران، از تکاليف خود ميپرسد. ويژگيهاي اخلاق حرفهاي در مفهوم امروزي آن عبارتاند از: داراي هويت علم و دانش بودن، داشتن نقشي كاربردي، ارائة صیغهاي حرفهاي، بومي و وابسته بودن به فرهنگ، وابستگي به يك نظام اخلاقي، ارائه دانشي انساني داراي زبانِ روشن انگيزشي، ارائه رويآوردي ميان رشتهاي (قراملکی، 1382: 105).
«کادوزير» دربارة ويژگيهاي افرادي که اخلاق حرفهاي دارند موارد زير را بيان ميکند:
مسئوليتپذيري
در اين مورد فرد پاسخگوست و مسئوليت تصميمها و پيامدهاي آن را ميپذيرد؛ سرمشق ديگران است؛ حساس و اخلاقمند است؛ به درستکاري و خوشنامي در کارش اهميت ميدهد؛ براي اداي تمام مسئوليتهاي خويش کوشاست و مسئوليتي را که به عهده ميگيرد، با تمام توان و خلوص نيت انجام ميدهد.
برتريجويي و رقابتطلبي
در تمام موارد سعي ميکند ممتاز باشد؛ اعتماد به نفس دارد؛ به مهارت بالايي در حرفه خود دست پيدا ميکند؛ جدي و پرکار است؛ به موقعيت فعلي خود راضي نيست و از طرق شايسته دنبال ارتقاي خود است؛ سعي نميکند به هر طريقي در رقابت برنده باشد.
صادق بودن
مخالف رياکاري و دورويي است؛ به نداي وجدان خود گوش فرا ميدهد؛ در همه حال به شرافتمندي توجه ميكند؛ شجاع و با شهامت است.
احترام به ديگران
به حقوق ديگران احترام ميگذارد؛ به نظر ديگران احترام ميگذارد؛ خوشقول و وقتشناس است؛ به ديگران حق تصميمگيري ميدهد؛ تنها منافع خود را مرجح نميداند.
رعايت و احترام نسبت به ارزشها و هنجارهاي اجتماعي
براي ارزشهاي اجتماعي احترام قائل است؛ در فعاليتهاي اجتماعي مشارکت ميکند؛ به قوانين اجتماعي احترام ميگذارد؛ در برخورد با فرهنگهاي ديگر متعصبانه عمل نميکند.
عدالت و انصاف
طرفدار حق است؛ در قضاوت تعصب ندارد؛ بين افراد از لحاظ فرهنگي، طبقه اجتماعي و اقتصادي، نژاد و قوميت تبعيض قائل نميشود.
همدردي با ديگران
دلسوز و رحيم است؛ در مصائب ديگران شريک ميشود و از آنان حمايت ميکند؛ به احساسات ديگران توجه ميکند؛ مشکلات ديگران را مشکل خود ميداند.
وفاداري
به وظايف خود متعهد است؛ رازدار ديگران است؛ معتمد ديگران است (کادوزیر ، 2002: 167).
نظامهاي اخلاقي عمده اخلاق حرفهاي در تفکر سنتي، كموبيش بر نظام ارسطويي استوار بوده است؛ اما امروزه نظامهاي ديگري نيز كانون توجه است. در حال حاضر، بيشتر از پنج نظام عمدة اخلاقي در بيان اخلاق حرفهاي استفاده ميشود. ملاک مقبوليت اين پنج نظام در ميان دهها نظريه و نظام اخلاقي، توانايي آنها در بيان سيستماتيک فضايل و رذائل اخلاقي، ارائه نظام سازگار، فراگير و کاراست. اين پنج نظام اخلاقي (نظريههاي عمده) عبارتند از: فايدهگرايي، وظيفهگرايي، عدالت فراگير، آزادي فردي و زيبا و خير مطلق. چهار نظرية نخست در واقع اصول راهبردي اخلاق را ملاک نهايي ميانگارند، اما در نظرية چهارم، خداوند متعال، برترين زيبايي و مشخصکننده ملاک نهايي اخلاق است. در اين نظام اخلاقي که روشنيبخش ديگر نظامهاي اخلاقي است، تقرب به خدا و کسب رضايت او آرمان اخلاق است و دستيابي به عدالت فراگير اجتماعي، آزادي، حرمت انسان و بيشترين سود براي بيشترين کسان نيز از اهداف زندگي اجتماعي در چهار ساحت فردي، شغلي، سازمان و جامعه است. گفتني است، همة تحقيقات در چارچوب نظام اخلاقي اسلام، بر اساس نظرية زيبا و خير مطلق انجام ميشود (قراملکی، 1384: 30).
مباني نظري اخلاق حرفهاي در اسلام
الگوهاي رفتاري در سطح نهادها و سازمانهاي اجتماعي، وحدتبخش جامعة ديني است. تعريف كلي الگوهاي اخلاقي و رفتار ارتباطي، مسئوليتپذيري در برابر حقوق افراد است. جامعة ديني از حيث تعامل سازمانها و نهادهاي اجتماعي در آن و نيز از نظر رفتار ارتباطي افراد، متضمن مسائل فراواني است. اين مسائل از تعيّن ديني چنين جوامعي سر برميآورند و با تعيين ديني نيز بايد پاسخ يابند. اخلاق، ساماندهندة رفتار ارتباطي در مقياس فرد، سازمان، جامعه و روابط جهاني است. رفتار ارتباطي درونشخصي و برون شخصي فرد در زندگي شخصي و زندگي شغلي، از طريق اخلاق سامان و انسجام مييابد. همچنين رفتار ارتباطي سازمان با محيط و نيز تعامل نهادهاي اجتماعي با يكديگر، در دو سطح ملي و جهاني، بر مبناي اخلاق قوام مييابد. براي تعيين مؤلفههاي کاربردي اخلاق حرفهاي (اسلامي) ، ميتوان از اصول راهبردي اخلاق حرفهاي در اسلام استفاده کرد؛ اصول راهبردي اصلي (در اسلام) عبارتاند از: احترام اصيل و نامشروط به انسانها، رعايت آزادي انسانها، برقراري عدالت در مورد انسانها، امانتورزي در رفتار و بينش شخصي (عاملی، 1381: 62).
عوامل پايهاي اخلاق حرفهاي
يكي از صاحبنظران اين نظريه به نام زيونتس در مقالهاي عواملي را به منزلة عوامل پايهاي براي اخلاق حرفهاي برميشمارد که عبارتاند از:
الف) استقلال حرفهاي اخلاق علمي
اين عامل مانند اخلاق در هر نظام حرفهاي ديگر بايد منعکسکنندة هنجارهاي دروني حرفه و احساس تعهد اخلاقي از سوي خود حرفهايها و نهادهاي تخصصي آنها باشد، نه آنکه در قالب بايدها و نبايدهاي اخلاقي به آنها تحميل و قبولانده يا گوشزد شود. براي مثال، يک مدير بايد در حرفة خود مسائلي مانند صداقت، دقت، قابل اعتماد بودن، گشوده بودن به فضاي انتقاد و ارزيابي، پرهيز از جزميت، احترام به زيردستان و اطرافيان، توجه به حريم خصوصي و مسئله حفظ اسرار افراد را سرلوحة خويش قرار دهد.
ب) خودفهمي حرفهاي
پايه و اساس اخلاق، خودفهمي حرفهاي است. افراد تنها با فهمي از کار و فعاليت حرفهاي خود، فلسفه آن و نسبتش با زندگي مردم است که به درک اخلاقي از آن نائل ميآيند و در نتيجه، در مناسبات خود با طبيعت و جهان پيرامون خود، نوعي احساس دروني از تعهد به آن ارزشها پيدا ميکنند.
ج) عينيتگرايي، بيطرفي و عدم جانبداري
از مهمترين اصول اساسي که در اغلب اسناد و مباحث مربوط به اخلاق حرفهاي علمي مورد تأييد قرار ميگيرد، رعايت عينيتگرايي و بيطرفي است. فردي که اخلاق حرفهاي را در زندگي شغلياش به کار ميگيرد، نبايد جانبداري غيرعقلاني نسبت به منبعي که داراي صفات غيراخلاقي است نشان دهد.
ضرورت ترويج اخلاق حرفهاي در سازمان
توسعة سازماني تلاشي پيگير، منسجم و كاملاً برنامهريزي شده است كه به منظور بهبود و نوسازي نظام صورت ميگيرد. هدف از توسعة سازماني، هم بهبود زندگي (شغلي) فرد و هم بهبود كاركرد سازمان است (رابرت ، 1382: 41).
با توجه به اهميت اخلاق حرفهاي در توسعة سازمان، لازم است در تعيين اثربخشي (ميزان تحقق اهداف سازماني) و هدايت منابع (از جمله منابع انساني) به ميزان آموزش اخلاق حرفهاي در سازمان توجه شود. البته در زمينه مذكور از جمله موانع تغيير رفتار اخلاقي در هر سازمان، جهل و ناآشنايي كاركنان از اخلاقيات شغل و سازمان بيان شده است. با توجه به اينكه امروزه هيچ سازماني قادر نيست بدون آموزش توسعه يابد، لازم است در سازمانها افزون بر آموزش تخصصها و مهارتهاي مورد نياز هر شغل به كاركنان، ايجاد روحية تعاون، كار مشترك و دستهجمعي و به ويژه اخلاق اداري و سازماني جزو برنامههاي آموزش در سازمان قرار گيرد (میرسپاسی، 1381: 38).
از آنجا كه منشور اخلاقي در هر سازمان طي فرايند گفتوگو و مشاركت تمامي كاركنان و رئيسان به وجود آمده است، به منزلة يك ميثاق عمومي سازمان پذيرفته شده است. به تدريج سازمان گسترش اين اصول را جزو اهداف خود ميپذيرد. بدين منظور، شيوههاي مختلفي براي آموزش اخلاق حرفهاي در سازمانها به وجود آمده است كه يادگيري مستقيم، رايجترين آنهاست؛ اما اين شيوه نشان داده است كه كارآيي لازم را ندارد. پس با توجه به اينكه ترويج اخلاق در سازمان، به معناي يادگيري سبك خاصي از زندگي سازماني است، بايد به شيوههاي غيرمستقيم مانند آموزشهاي حين عمل و آموزشهاي اجتماعي و فرهنگي، توجه بيشتري شود (قراملکی، 1382: 25).
محصولات مشابه
دانلود مبانی نظری و پیشینه های مشکلات و اختلالات رفتاری تنظیم هیجان
مبانی نظری و پیشینه مدیریت
مبانی نظری و پیشینه
پیچیدگی سازمانی نوآوری مدل کسب و کار برنامهریزی منابع سازمانی
مبانی نظری و پیشینه مدیریت
مبانی نظری و پیشینه
وضوح خودانگاری: بررسی و نقش آن در رفتارمصرف کننده
مبانی نظری و پیشینه مدیریت
مبانی نظری و پیشینه
ذهنیت فلسفی مدیران،سبک رهبری مدیران و رشد حرفه ای
مبانی نظری و پیشینه مدیریت
مبانی نظری و پیشینه