ایران پروداک|مرکز تخصصی تحلیل آماری پایان نامه،کاهش تضمینی همانندجویی
ایران پروداک
مبانی نظری توانمندسازی کارکنان

مبانی نظری توانمندسازی کارکنان

مبانی نظری و پیشینه مدیریت
قیمت: ۳۴,۰۰۰ تومان
692

مبانی نظری 
نوع فایل: WORD 
منبع: دارد
پاورقی: دارد
تعداد صفحه: 36
قیمت: 34.000 تومان

2-3- توانمندسازی 
2-3-1- تعاریف توانمندسازی
واژه توانمندسازی در فرهنگ فشرده آکسفورد "قدرتمند شدن"، "مجوز دادن"، "ارائه قدرت"، "توانا شدن" معنی شده است‌. 
برخی بر این باورند که توانمندسازی دادن قدرت به کارکنان است، برخی دیگر این مفهوم را رد کرده و معتقدند با توجه به اینکه کارکنان، سرمایه ای از دانش و انگیزه هستند، بنابراین به خودی خود، قدرت انجام کار به نحو عالی را دارا می باشند و به این اساس توانمندسازی را فراهم کردن زمینه،در جهت آزاد کردن این قدرت بالقوه تعریف می نمایند (کونزاک،2000: 301).
باون  (2006) توانمندسازی را سهیم شدن کارکنان خط مقدم سازمان در چهار عنصر اطلاعات، دانش پاداش و قدرت می داند.
ویاکینسون، توانمندسازی را بعنوان راه حلی برای مشکل قدیمی و کهنه سازمآن ها و شرکت¬های بروکرانیک و تیلوریزه می¬داند که در آن ها، خلاقیت نادیده گرفته شده است و کارکنان چه به صورت فردی و چه به-صورت دسته جمعی با نشان دادن رفتارهای بی محتوا از خود بیگانه می¬شوند ‌(ویلسون،1993: 284).
کمرون توانمندسازی را فرایند قدرت بخشیدن به افرادتعریف کرده است‌. در این فرایند به کارکنان خود کمک می¬کنیم تا حس اعتماد به نفس خویش را بهبود بخشند و بر اساس ناتوانی و درماندگی خود چیره شوند‌. توانمندسازی در این معنی به بسیج انگیزه های درونی افراد می انجامد (کمرون،1378: 41).
فرای  توانمندسازی را توزیع قدرت تصمیم گیری به افرادی که آن را ندارند، تعریف کرده است (فرای، 2005: 835).
اسمیت (2000) توانمندسازی را تشویق افراد به مشارکت بیشتر در اتخاذ تصمیماتی می داند که بر تصمیمات آن ها تاثیر گذار است‌. از این طریق می توانیم فرصت هایی را برای افراد فراهم آوریم تا نشان دهند که می¬توانند ایده های خوبی آفریده و به آن جامۀ عمل بپوشانند‌ (به نقل از عبداللهی، 1385: 168).
برخی توانمندسازی را شکلی از عدم تمرکز که مستلزم واگذاری اختیار تصمیم گیری های اساسی به زیر دستان است، تعریف کرده اند (ریو و بایرز ،2003: 150).
توانمندسازي،‌ كاركنان را به مشاركت در مديريت قادر مي سازد (لاسير ،‌2002: 308) و اصطلاحي وسيع‌تر از خود خويشتن‌داري (خود كنترلي) است‌. 
توانمندسازی، به مجموعه فنون انگیزشی اطلاق می شود که بدنبال افزایش سطح مشارکت کارکنان به¬منظور بهبود عملکرد آنان است‌. ویژگی اصلی توانمندسازی کارکنان همسو کردن اهداف فردی و سازمانی است (ویچیو ،2000: 104). توانمندسازی، آموزش چگونگی انجام دادن کار به دیگران است که کمتر به مدیر متکی باشند‌. 
در توانمندسازی، کارکنان نه تنها نیازمند اختیارند،بلکه می باید آموزش کافی و اعتبار مالی و اطلاعات اساسی نیز داشته باشند تا بتوانند در زمینه ی تصمیم های خود پاسخگو باشند (تابس و موس ،2000: 421)‌. 
صاحبنظرانی چون بلاک و پیترز  توانمندسازی را فرایند تسهیم قدرت بین افرادی که در سازمان کار می¬کنند، تعریف کرده اند‌. 
چامپی و کارستون  توانمندسازی را فرایند تسهیم مجدد اختیار و کنترل دانستند‌. 
به اعتقاد شوتز  توانمندسازی عبارت است از مشارکت کامل کارکنان و مدیران در تصمیم گیری‌.
هانکوول، جادسن و هفنر  با بهره گیری از تعاریف فوق ابراز داشتند که توانمندسازی عبارت است از مسئولیت پذیری برای اتخاذ تصمیم در زمینه فعالیت های کاری که فعلاً در حال انجام اند (هانکوول، جادسن و هفنر:340-373)‌. 
اییلون  نیز عنوان داشت که توانمندسازی، فرایند انرژی زا ساختن به گونه ای که احساس اعتماد و کنترل افراد را هم بر خود و هم بر سازمان افزایش داده و منجر به رشد شخصی و رضایتمندی افراد گردد، است (اییلون،1999: 80)‌. 
بزعم برخی از صاحب‌نظران، توانمندسازی عبارت است از اعطای اختیارات بیشتر به کارکنان برای اتخاذ تصمیمات لازم بدون آنکه در ابتدا توسط سطوح بالاتر مدیریت مورد نظارت و کنترل واقع شوند (شوول، دسلر و راینک ،1993: 213)‌. 
در همین راستا، هاراری  بیان کرد که توانمندسازی ابزاری است برای بازگذاشتن دست کارکنان به گونه ای که آن ها بتوانند برای انجام آنچه که فکر می کنند «بهترین است» بدون ترس از وتو شدن آن توسط روسای شان، از آزادی عمل برخوردار گردند (جان وستون،1999: 33)‌. 
استیوکر ،یکی از پیشگامان توانمندسازی در جنرال الکتریک، گفت که توانمندسازی انتقال قدرت تصمیم گیری به پایین ترین سطح سازمانی ای که یک تصمیم مناسب می تواند اتخاذ گردد، می باشد (فلاوم ولاندو ،1998: 254)‌. 
بزعم هالپ  توانمندسازی عبارت است از فرایند کمک به افراد شاسیته در سطح مناسب برای اتخاذ تصمیمات صحیح‌. منظور از سطح مناسب آن است که افراد باید چه نوع تصمیماتی را خودشان اتخاذ نموده و در این راستا باید جه میزان اختیارات و با چه سرعتی به آن ها تفویض گردد‌. منظور از اتخاذ تصمیمات صحیح، کمک به افراد برای تعریف عملیاتی تصمیم صحیح و مرزهای تصمیم گیری شان می باشند (هالپ،1996: 533)‌. 

محصولات مشابه