ایران پروداک|مرکز تخصصی تحلیل آماری پایان نامه،کاهش تضمینی همانندجویی
ایران پروداک
بازی های کامپیوتری و کودکان کم توان ذهنی

بازی های کامپیوتری و کودکان کم توان ذهنی

مبانی نظری رشته روانشناسی
قیمت: ۴۰,۰۰۰ تومان
668

 آموزش کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر
 تعریف آموزش کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر

آموزش و پرورش کودکان استثنایی برنامه خاصی نیست که کلا با برنامه های عادی آموزش و پرورش تفاوت داشته باشد. از نظر آموزش و پرورش کودکی استثنایی است که برای تامین حداکثر نیازهای تربیتی و آموزشی او تغییراتی در شیوه های تربیتی و آموزشی خانواده و در برنامه های مدارس عادی داده شود.
مقدار ونوع آموزش و پرورش ویژه ای که کودک استثنایی بدان نیازمند است بستگی به عوامل متعددی از جمله درجه، میزان و چگونگی تفاوتی است که کودک با دیگر کودکان همسال خود در توانایی ها و استعدادها و رشد طبیعی دارد (زارعي زواركي و صفايي موحد، 1389: 9).
هر چه میزان تفاوت و اختلاف در رشد وتوانایی ها بیشتر باشد نیاز به اموزش وپرورش استثنایی بیشتر خواهد بود. عدم تعادل و هماهنگی بین جنبه های مختلف رشد در خود کودک وهمچنین تاثیری که ویژگی ذهنی یا جسمی کودک به جنبه های مختلف کارایی و بروز استعداد های وی می گذارد از عوامل بسیار مهمی در تعیین چگونگی برنامه های آموزش و پرورش استثنایی است (منطقی، 1380: 4)
آموزش و پرورش استثنایی به جنبه هایی از تعلیم و تربیت گفته می¬شود که جنبه استثنایی (ویژگی¬ها و تفاوت¬های فردی) و فوق¬العاده در آن رعایت شده باشد. به عنوان مثال کودکی که نارسائی¬هایی در تکلم دارد علاوه بر اینکه دروس عمومی را توسط معلم در کلاس عادی همراه با سایر دانش¬آموزان می¬آموزد، در اصلاح و رفع نارسائی خود در صحبت کردن نیاز به برنامه آموزشی ویژه¬ای دارد و این نیاز می¬بایست توسط یک معلم متخصص تحت برنامه¬ای فوق العاده (استثنایی)تامین گردد (تانگ، هانگان ورهاليبي ، ‏‎2009‎‏: 3).
طبق آمارهاي مختلف بين 5/1 تا 5/2 درصد جمعيت هر كشور را كودكان كم¬توان ذهني تشكيل ميدهد. آنها در فرايند يادگيري و يادداري با مشكل روبرو هستند ( ميلاني فر، 1389: 2).
بنابه نظر انجمن عقب ماندگي ذهني آمريكا ، عقب ماندگي ذهني به كنش هوش عمومي كه به طور معني دار يا قابل ملاحظه اي كمتر از حد متوسط عمل كرده، با نقايصي در رفتار سازشي توأم بوده و در دوران رشد و تحول پديد آمده است، گفته مي شود (هالاهان و كافمن ، 2001: 2).
بر مبناي ديدگاه متخصصان آموزش و پرورش عقب ماندة ذهني را با عنوان آموزش پذير ، تربيت پذير ، و حمايت پذير مي توان تقسيم نمود (كرك و كالاگر ، 2007: 3).
كودك عقب ماندة ذهني آموزش پذير، فردي است كه مطابق با هنجارهاي رشد ذهني اش نمي تواند از برنامه هاي رايج تحصيلي كه در مدارس عادي ترتيب داده شده است، بهرة كافي ببرد. اما اگر آموزش و پرورش مناسب باشد، وي ظرفيت رشد در سه زمينه آموزش پذيري در سطح دروس ابتدايي (خواندن و نوشتن و چهار عمل اصلي در سطح مدارس ابتدايي)، آموزش پذيري در تطابق اجتماعي (به دست آوردن استقلال نسبتاً مناسب در جامعه)، به دست آوردن شغلي كه در بزرگسالي بتواند به طور كامل يا نسبي مخارج خود را تأمين كرده و از خود نگهداري كند، دارد (سيف نراقي و نادري،1390: 11).


مبانی نظری 
نوع فایل: WORD 
منبع: دارد
پاورقی: دارد
تعداد صفحه: 55

مفهوم آموزش کودکان کم توان ذهنی 

پژوهش¬ها در زمينة پيشرفت تحصيلي كودكان با عقب¬ماندگي ذهني خفيف تا متوسط گوياي آن است كه آنها در حيطة سواد¬آموزي و رياضيات تأخير قابل ملاحظه¬اي دارند. كودكان با عقب ماندگي ذهني در محاسبات رياضي عملكرد ضعيفي دارند. هر چند عملكرد آنها ممكن است نوعاً به سن عقلي شان نزديك باشد. اين گونه كودكان ممكن است بتوانند محاسبات اصلي را بياموزند؛ اما نتوانند اين مفاهيم را به طور مناسب در موقعيت حل مسأله به كار برند (هاردمن ، 2002: 8).
در مطالعه¬ای که کریک " انجام داد و طی آن توانایی¬های ریاضی گروهی از کودکان کم¬توان ذهنی را با توانایی¬های ذهنی گروهی از کودکان عادی که سن عقلی¬شان با گروه اول برابر بود مقایسه کرد، نشان داد که عادات کودکان کم¬توان ذهنی در حساب با ناپختگی و بی¬توجهی همراه است (مهدی¬زاده، ۱۳۸۲: 9). تدریس و یادگیری ریاضیات هم فقط در انتقال مفاهیم و تعاریف به دانش¬آموزان خلاصه نمی¬شود بلکه برنامه ریاضی همچنین مسؤول توسعه و تعمیم مفاهیم ریاضی، ایجاد انگیزه، پرورش قدرت خلاقیت و به کارگیری و ایجاد ارتباط بین آموخته¬های دانش¬آموزان است (گارنت ، 2001).


 اهمیت آموزش کودکان کم¬توان 


مطالعات بسیاری که در زمینه مقایسه و چگونگی آموزش افراد عادی و کم¬توان ذهنی انجام شده است، نشان می¬دهد که اولاً این افراد به دلیل اینکه قدرت بیان تفکر و اندیشه خود را ندارند و در هر جلسه یادگیری، بسیار اندک فراگرفته و درگیری¬های خود را نیز به سرعت از دست مي¬دهند و گاه مطالب ياد گرفته شده را به صورت ناقص بيان مي¬كنند، بايد در جلسات آموزش آنان نكات زير را در نظر داشت: نياز به آگاه شدن از پاسخ¬هاي درست و اشتباه خود، تمرين و تكرار لازم تا زمان فراگيري كامل، لزوم كسب تجربه¬هاي موفقيت آميز به دليل آستانة تحمل پايين اين افراد در ناكامي¬ها، نياز به دريافت بازخورد و تقويت¬كننده¬هاي مناسب، استفاده از محرك¬هاي بصري به منظور عيني كردن تفكر همزمان با محرك¬هاي كلامي، كاهش پيچيدگي مهارتهاي مورد نظر آموزشي و ساده كردن مطالب، در نظر گرفتن زمان لازم به منظور استراحت آموزش-گيرندگان پس از هر جلسة آموزشي، لزوم اجراي آموزش مستمر و طولاني مدت، انتخاب برنامة متناسب با توجه به نيازها، آمادگي توانايي و سطح بهرة هوشي فرد، مشاركت والدين فرد عقب ماندة ذهني در امر آموزش، تعيين سطح اوليه و سطح بهينه، به عبارت ديگر آگاهي آموزش¬دهنده از آگاهي¬هاي قبلي فرد و توانايي هوشي وي.
با اين حال مشاهده مي¬شود كه روش¬هاي سنتي تدريس خصوصاً در رياضيات با وجود تجربة ساليان متمادي نتوانسته است وظيفة خطير يادگيري و آموزش را براي عموم دانش¬¬آموزان و خصوصاً براي كساني كه به نوعي دچار مشكلاتي در يادگيري هستند، به نحو مطلوبي انجام دهند. محققان همواره به دنبال يافتن پاسخي براي پركردن خلأهاي يادگيري، رفع مشكلات و كمبودهاي ناشي از نقصان در فرايند تدريس و يادگيري بوده¬اند تا دانش¬آموزان مباني اساسي و لازم رياضيات را درك كنند.
از سوي ديگر روند رو به رشد و پر شتاب تحولات در زمينه¬هاي مختلف زندگي بشر تغييرات شگرفي را در عرصة زندگي و گسترة فكر او موجب شده است. درهزارة جديد، فناوري اطلاعات و ارتباطات به سرعت جهان را درنورديده است. افزايش روز افزون استفاده از فناوري اطلاعات و ارتباطات تحولي عظيم را در تمام حوزه¬ها و از همه مهمتر حوزة آموزش و يادگيري نويد مي¬دهد (زارعي زواركي و صفايي موحد، 1389: 14).
استفاده از فناوري اطلاعات و ارتباطات براي دستيابي به هدف يادگيري با كيفيت براي همه اجتناب¬ناپذير شده است؛ از اينرو بازنگري در شيوه¬هاي سنتي آموزش و جايگزيني آن براي يادگيرندگان ضرورت دارد. در همين راستا با پيدايش رايانه بر استقبال از چندرسانه¬ا¬ي¬ها در قالب استفاده از نرم¬افزارهاي آموزشي تأثير چشمگيري به وجود آورد و باعث گشت تا تأثيرات آنها در نظام¬هاي آموزشي به ويژه در فرايند ياددهي و يادگيري مورد توجه قرار گيرد و رويكردهاي سنتي يادگيري را دستخوش تغييرات اساسي نمايد (گريسون و اندرسون، 2010: 9).
چندرسانه¬اي آموزشي هر تركيبي از متن، گرافيك، صدا، انيميشن، تصويرهاي متحرك و ويديوئي است كه از طريق رايانه يا ساير تجهيزات الكترونيكي، در اختيار كاربر قرار مي¬گيرد. يك پيام چندرسانه¬اي آموزشي، عبارت است از ارتباط، با استفاده از كلمات و تصاويري كه منجر به اشاعة يادگيري مي¬شود (به نقل از عوض زاده،1384 .(از تعاريف ارائه شده در خصوص چندرسانه¬اي¬ها، عناصر تشكيل دهندة يك سيستم چندرسانهاي، قابل استنباط است، يك سيستم چندرسانهاي متشكل از عناصر متعددي از جمله الف) نوشتار؛ ب) تصاوير گرافيكي؛ ج) انيميشن كامپيوتري؛ د) فيلم¬هاي ويدئويي ديجيتالي؛ ه) صدا و ... مي¬باشد، كه توسط نرمافزار سازنده با يكديگر تركيب مي¬شوند (مایر ، 2011: 6).
مهمترين مزيت چندرسانه¬اي نسبت به شكل¬هاي ديگر آموزش، انعطاف¬پذيري در ارائه و دستيابي سريع به اطلاعات و فراهم سازي بازخورد است.

 هدف اصلي از كاربرد چندرسانه¬اي، كمك به يادگيري دانش¬آموزان و ارتقاي سواد آنهاست (اركان و اكويونلر ، 2009: 11).
استفاده از چندرسانه¬اي¬هاي تعاملي، دانش¬آموز را در فرايند يادگيري فعال مي¬كند، او را از راههاي مؤثر و هيجان انگيز نسبت به موضوعات درسي بر مي¬انگيزاند كه اين مهم با روش¬هاي ديگر دست يافتني نيست. يعني دانش آموز در محيط¬هاي چندرسانه¬اي به طور فعالي در فرايند آموزش شركت دارد و از حالت غيرفعال و گيرنده اطلاعات خارج مي¬شود. چندرسانه¬اي در محيط يادگيري به اين منظور طراحي شده است كه به فهم، دانش و اعتماد به نفس كاربران جديد ياري رساند و آنها را براي استفاده از چندرسانه¬اي در كمك به يادگيري و تدريس تشويق كند.
امروزه پیشرفت¬هایی که در زمینه فناوري اطلاعات و ارتباطات به وقوع پیوسته است، پیش از همه به بهبود آموزش و یادگیري به دانش آموزان داراي نیازهاي آموزشی ویژه انجامیده است. به گونه¬اي که حتی امکان آموزش به این دانش¬آموزان در مدارس عادي فراهم شده است. این تغییرات به وجود آمده در نتیجه ظهور فناوري اطلاعات و ارتباطات، تمام ابزارهاي توان¬بخشی، سازگارانه و کمکی براي افراد داراي کم توانی¬هاي خاص را در برمی¬گیرد. به گونه¬اي که کا ربرد رایانه و همچنین حمایت از تسهیلات دسترسی به آن، باعث ارتقاء کیفیت تدریس و مهارت معلمانی می¬شود که با دانش¬آموزان استثنایی سر و کار دارند (زارعی زوارکی و ولایتی، 1391: 4).
در همین راستا بازي¬هاي رایانه¬اي نیز به دنبال آن است که روش¬هاي جدید مبتنی بر فناوري اطلاعات و ارتباطات را مورد توجه قرار دهد و در عین حال می¬خواهد مهارتها و شایستگی¬هایی را که بعداً در دنیاي کار مورد نیاز دانش¬آموزان است را در آنها پرورش دهد. از طریق کاربرد بازيهاي رایانه¬ای آموزشی، دانش¬آموزان می¬توانند دانش خود را در بازي¬ها به کار گیرند و از تجارب یادگیري کسب شده در دنیاي مجازي، بهره¬گیري نمایند (ولایتی و رمضانی، 1393: 7).
بخش بزرگی از دانش¬آموزان داراي نیازهاي آموزشی ویژه، دانش¬آموزان کم¬توان ذهنی هستند. کم¬توانی ذهنی اصطلاحی است که در ارتباط با دانش¬آموزانی به کار می¬رود که محدودیت¬هاي اساسی در عملکرد ذهنی و مهارت¬هاي ارتباطی و اجتماعی دارند.


- مبانی نظری آموزش کودکان کم¬توان ذهنی
- ارتباط یادگیری و فناوری

 تئوریهای یادگیری، چارچوب های نظری و فلسفی آموزشند و روش¬های متنوع آن را توصیف می¬کنند. نظریات یادگیری اصول سازمان یافته¬ای هستند که با آنها چگونگی یادگیری افراد و کسب مهارت و دانش جدید شرح داده می¬شود. به کمک تئوری ها پیچیدگی های آموزش، آسان و فعالیت¬های جاری، تشریح و به رویکردهای جدید، جهت داده می¬شود (ظریف صنایعی، 1394: 2).
جاورنا و همکاران (2015) چهارچوبی به منظور پیوند بین تئوری و عمل ارائه داده که با آن تلاش می¬شود تئوری زمینه¬ای برای طراحی یادگیری الکترونیکی فراهم شود. در شکل زیر ارتباط تئوری¬های یادگیری و فناوری از نظر جاورنا و همکاران (2015) نشان داده شده است:   .....

نظریه یادگیري مبتنی بر بازي


نظریه ويگوتسکي


ويگوتسکي[3]، جنبه هاي فرهنگي ، تاريخي و اجتماعي را در رشد شناختي با اهميت مي­داند. وي کارکردهاي ذهني را به دو دسته عمده تقسيم مي کند که در جدول زیر به نمایش درآمده است:




جدول 2-4: کارکردهای ذهنی بر طبق نظریه ویگوتسکی



کارکردهاي ذهني

توانایی­ها

کارکردهاي نخستين ذهني

 

توانايي­هاي طبيعي و ناآموخته انسان مانند توجه کردن، حس کردن و ادراک کردن

کارکردهاي عالي ذهني

 

حل مساله، تفکر، استنتاج، اعتماد بنفس، خودباوری، انگیزش، تلفیق راه­حل­ها

به باور ويگوتسکي، کارکردهاي نخستين به توانايي­هاي طبيعي و ناآموخته انسان مانند توجه کردن، حس کردن وادراک کردن اشاره دارد. در جريان رشد و تحول اين کارکردهاي نخستين ذهني تدريجا به کارکردهاي عالي ذهني يعني حل مساله و تفکر تغيير مي­يابند که اين تغيير عمدتا از راه تاثير فرهنگ و در زمينه تاريخي اجتماعي ميسر است. در واقع تبديل روابط اجتماعي به کارکردهاي ذهني موجب رشد يا تحول شناختي مي­شود. البته اين تبديل نه بطور مستقيم بلکه از طريق يک واسطه يا علامت امکان­پذير مي­شود   (ويگوتسکي، 2004: 17).

ويگوتسکي تفاوت­هایی بین كاركردهاي عالي ذهني با كاركردهاي نخستين ذهني قائل است که در قالب جدول زیر ارائه شده است (ويگوتسکي، 2004: 21):

جدول2-5: تفاوت­هایی بین كاركردهاي عالي ذهني با كاركردهاي نخستين ذهني

کارکردهاي ذهني

وجه تمایز

کارکردهاي نخستين ذهني

توانايي­هاي طبيعي و ناآموخته انسان مانند توجه کردن، حس کردن و ادراک کردن

 

1)      وجود کارکرد طبيعي در آغاز عمر

2)      کارکردی مشترک در انسان و حيوان

3)      غيرارادي و نا آگاهانه

4)      در شكل نخستين خود، يك حركت خود بخودي و غيرارادي. مثلا هم انسان و هم حيوان پس از شنيدن يك صداي شديد ، بدون اراده بسوي آن توجه مي كنند.

کارکردهاي عالي ذهني

حل مساله، تفکر، استنتاج، اعتماد بنفس، خودباوری، انگیزش، تلفیق راه­حل­ها

از طریق دروني­سازي

1)      زير كنترل انساني قرار و با اراده او است.

2)      خاستگاه اجتماعي دارند.

3)       به كمك ابزارهاي روانشناختي رخ مي دهند.

4)      كاركردهاي عالي ذهني ازطريق تعامل بين فرد و زمينه اجتماعي او تحول مي يابند.

5)      هر كاركرد عالي ذهني الزاما در ابتدا يك كاركرد اجتماعياست.

 

 دروني­سازي و رسانه تعاملی

نظریه ويگوتسکي فرايند تبديل تدريجي تجارب يا فعاليت­هاي اجتماعي بيروني به فرايندهاي عالي ذهني را از طریق یک رسانه تعاملی، دروني­سازي مي­نامد. اين فرايند از طريق يك واسطه امكان­پذير مي­شود. استفاده از واسطه يعني تغيير دادن يك موقعيت محركي در فرايند پاسخ دادن به آن، نه بطور مستقيم بلكه از طريق نوعي پيوند (از طريق يك ابزار، علامت و یا رسانه) امكان­پذير است. (رشت­چي، 1391: 4)

ابعاد آموزش الکترونیکی

استفاده از فناوري در آموزش رویداد جدیدی نیست. ابتدا كامپيوتر در روش­هاي رفتارگرايي و تحقیقات اسكينر به‌كار می­رفت. در اين شيوه، معلم آموخته­ها و چگونگي اجراي آن را كنترل مي‌كرد. در دهه­های اخير بر استفاده سازه­گرايی از فناوري تأكيد و برای یادگیرندگان فرصت ساخت درك شخصي را فراهم شد. معلمان سازه­گرا به طراحی آموزشی تمایل دارند که بر اساس یادگیری همیاری و گروهی بنا شده باشد و یادگیری فعال را در یادگیرنده تقویت کند. بیشتر پژوهشها و مدل­های طراحی شده در زمینه یادگیری الکترونیکی نیز به رویکردهای یادگیری فعال تاکید دارند (براون و ولتز[6]، 2009: 11).

مانند رفتارگرایی، سازه­گرایی نیز سه نوع ارتباط یاددهنده- محتوا، یاددهنده - یادگیرنده، یادگیرنده- محتوا را در بر می­گیرد. از طرفی محیط یادگیری سازه­گرا از چهارمین نوع ارتباط آموزشی یعنی، یادگیرنده- یادگیرنده، حمایت می­کند. اگرچه سازه­گرایی پارادایم یادگیری جدیدی نیست، در بیشتر پژوهش­های نظام­های اطلاعاتی و بهویژه یادگیری الکترونیکی به صراحت از سازه­گرایی به­عنوان مرجع یاد کرده­اند. فناوری، کلید خلق محیط­های یادگیری سازه­گرایانه و ویژگی­های تعاملی، چندرسانه­ای و فرامتنی وب و دیگر فناوری­های کامپیوتر و وسیله­ای برای ایجاد محیط یادگیری سازه­گرا است. یادگیری الکترونیکی، باید هدف­های چندگانه­ای را در یادگیرندگان پرورش دهد (همان، 13).

تمرکز بر آموزش اطلاعات ، مفاهیم واصول تنها یکی از اهداف آموزشی است. دانش­آموز عصر اطلاعات باید مهارت­های ارتباطی، مذاکره، تصمیم­گیری، تحلیل و مدیریت اطلاعات ، حل مساله و تفکر انتقادی را داشته باشد. تلفیق متناسب قابلیت­های فناوری با نظریه­های یادگیری به طراحان یادگیری الکترونیکی کمک می­کند به چنین اهدافی برسند. محیط یادگیری که امکان ارائه چندرسانه­ای، تسهیل گفتمان، راهنمایی، چارچوب­سازی ذهنی، ایفای نقش، شبیه­سازی و مطالعات موردی را برای یادگیرنده فراهم می­سازد، به ساخت فعال دانش و پرورش مهارت­های چندگانه در یادگیرنده کمک می­کند. بر این اساس، برخی از صاحب­نظران معتقدند بین نظریه یادگیری سازه­گرا و محیط یادگیری الکترونیکی تناسب نزدیکی وجود دارد و برنامه­های الکترونیکی باید بر اساس ابعاد این گونه نظریه­ها طراحی شوند. تحقيقات متعددي، نتايج مثبت استفاده از نظرية ساختگرايي را براي تدريس الکترونیکی نشان مي­دهند (سارداکی، گاسکاس و میماریس، 2009: 8).

فناوری و پداگوژی، هر دو بخش­هایی از سیستم پیچیده یادگیری الکترونیکی هستند. به­منظور انتخاب مناسب­ترين شيوه آموزشي، توسعه­دهندگان يادگيري الكترونيكي، بايد از روش­ها و رويکردهاي گوناگون آموزشي آگاهي داشته باشند. طراحان بايد شيوه­اي را انتخاب كنند كه در يادگيرنده انگيزه ایجاد و پردازش و يادگيري عميق را تسهيل كند، تفاوتهاي فردي را در نظر بگيرد، يادگيري معني­دار را ارتقا ببخشد، تعامل را تشويق و در طي فرآيندهاي يادگيري از يادگيرندگان حمايت كند. بر اساس آنچه گفته شد، برای طراحی برنامه­های یادگیری الکترونیکی، باید به آن دسته از نظریه­های یادگیری توجه کرد که در آن به فعال بودن یادگیرنده، ارائه بازخورد، توجه به تفاوت­های فردی، طراحی و تکالیف و فعالیت­های واقعی، ارائه دیدگاه­های چندگانه، کنترل یادگیرنده بر فرآیند یادگیری، ارائه پیش­سازمان­دهنده و راهنمایی و هدایت یادگیرنده تاکید می­شود که در جدول زیر بطور خلاصه ابعاد آموزش مبتنی بر رسانه ارائه شده است (ظریف صنایعی، 1394: 14):


محصولات مشابه