مبانی نظری
نوع فایل: WORD
منبع: دارد
پاورقی: دارد
تعداد صفحه: 33
قیمت: 30.000 تومان
2-4-3-مبانی نظری سرمایه فکری
اصطلاح «سرمايه فكري» را اولين بار جان كنت در سال 1969 مطرح كرد. در تعريفي ساده، سرمايه فکري عبارت است از تفاوت بين ارزش بازاري و ارزش دفتري داراييهاي يك سازمان. طبق اين تعريف، سرمايه فکري، فرآيندها و داراييهايي هستند كه معمولاً در ترازنامه منعكس نميشوند(بزبورا ، 2004: 357) سرمايه فكري عبارتست از: داشتن دانش، بكارگيري تجربه، تكنولوژي سازماني، ارتباط با مشتري و نيز توانايي هاي حرفه اي كه مزيت رقابتي در بازار را ازآن سازمان ميكند(لو، 2000)
بسياري معتقدند كه سرمايه فكري درتعيين ارزش سازمان و عملكرد اقتصادي بين المللي سازمان موثراست(ادوینسون، 2000: 12) مديريت سرمايه فكري براي موفقيت بلندمدت يك سازمان بسيار مهم تشخيص داده شده است. سازمان هايي بر خوردار از مديريت سرمايه فكري نسبت به رقبايشان عملكرد بهتري دارند(پتی و همکاران : 2000: 155) به عبارت ديگر، سرمايه فكري گروهي از دارايي هاي دانشي است كه به يك سازمان وابسته هستند و با افزودن سازمان از طريق تعيين ذي نفعان كليدي، به طور چشمگيري در بهبود موقعيت رقابتي سازمان مشاركت مي كنند(برنان وهمکاران، 2000: 206)
يك توافق عمومي بر روي اين ايده وجود دارد و آن اين است كه تحت الگوي جديد اقتصاد دانش- محور، توسعه و رشد اقتصادي مستقيماً به سرمايههاي نامشهود وابسته است(بزبورا ، 2004: 357) بر اساس اين نظريه، سرمايه فكري و نامشهود موضوع مهمي نه تنها براي مجامع علمي بلكه براي دولتها، قانونگذاران، سازمانها، مؤسسات دولتي، سرمايهگذاران و ساير ذينفعان محسوب ميشوند (مار وهمکاران، 2003)
اندازه¬گيري سرمايه فكري از دو جنبه داراي اهميت است. يکي، درون سازماني که هدف از آن تخصيص بهتر منابع در راستاي كارايي و به حداقل رساندن هزينههاي سازمان است، ديگري، برون سازماني که هدف از آن، در دسترس قرار دادن اطلاعات سرمايهگذاريهاي موجود و بالقوه سازمان براي پيشبيني رشد آينده و نيز برنامهريزيهاي بلندمدت است. براي دستيابي به تصويري جامع از عملكرد عملياتي و برآورد ارزش سازمان، بايستي تمامي جنبههاي سازمان بررسي شود. شيوههاي رايج اندازهگيري كه بر پايه حسابداري سنّتي استوارند به تنهايي از عهده اين كار برنميآيند ( پابلوس و همکاران ، 200.: 61-81).
استوارت (1997)، سرمايه فكري را از لحاظ منابع سازماني ، مربوط به ثروتآفريني از راه سرمايه گذاري در دانش ، اطلاعات ، دارايي فكري و تجربه تعريف مي كند ( روس ، 1997: 413)
لو(2000) معتقد است كه واژههاي سرمايههاي نامشهود، سرمايههاي دانشي و سرمايه فكري با يكديگر قابل معاوضه هستند. "سرمايه فكري به عنوان تركيب منابع انساني و فعاليتهايي است كه به يك سازمان اجازه ميدهد تا يك مجموعه از منابع مادي، مالي و انساني را در يك سيستم با صلاحيت براي خلق ارزش، تغيير شكل دهد" (بزبورا ، 2004: 367) مار و روس (2005) دريافتند كه تعاملات پويايي بين سرمايه فكري و ساير منابع در سازمان وجود دارد كه اين تعاملات بر عملكرد سازماني تأثير ميگذارد. در حقيقت بين انواع مختلف سرمايه براي خلق ثروت در سازمان تعامل وجود دارد(استوارت و همکاران ، 1997) سرمايه فكري «موجودي» دانشي يك سازمان است كه در يك مقطع زماني خاص درآن وجود دارد و شامل تمامي منابع دانش محوري است كه براي سازمان ارزش توليد ميكنند ولي درصورتهاي
مالي وارد نميشوند(مار و روس ،2005: 28)
2-4-4-اهمیت سرمایه فکری
امروزه نقش و اهمیت بازده سرمایه های فکری به کار گرفته شده در قابلیت سودآوری پایدار و مستمر شرک ها بیش از بازده سرمایه مالی به کارگرفته شده توسط شرکت هااست چو و همکاران (2006) بیان می کنند که اندازه گیری میزان سرمایه فکری یک سازمان از اهمیت ویژه ای برخوردار است ، چون سرمایه فکری یکی از عوامل اساسی و اصلی ایجاد ارزش برای سازمان ها محسوب می شود ( مارتینز تورس ،2006: 14)
اندازه گیری سرمایه فکری هم برای حاکمیت موثر داخلی و هم برای روابط موفق با افراد خارج از سازمان ضروری و سودمند است .