مبانی نظری
نوع فایل: WORD
منبع: دارد
پاورقی: دارد
در
نظریه فروید، انسان متعارف و سالم کسی است که اولاً مراحل رشد روانی- جنسی را با
موفقیت گذرانده باشد و در هیچ یک از مراحل بیش از حد تثبیت نشده باشد؛ ثانیاً
توانایی «دوست داشتن» و «تولید کار» را نیز داشته باشد. از نظر او کمتر انسانی
متعارف به حساب میآید و هر فردی به نحوی غیر متعارف است. هسته اصلی روان نژندی یا
نوروتیک، اضطراب است و اضطراب مرحله اول نوروز است (فيست و فيست، 1392). هدف
از روان درمانی در روانکاوی، ایجاد سلامت روانی است به این معنا که جایی که
«نهاد» وجود داشته است، «خود» هم میتواند باشد؛ یعنی زمانی که یک انسان چه از روی
فشار، چه از روی اجبار رفتار میکند، اگر سالم باشد، می تواند گزینهها و کنترلهایی
عاقلانهتر را جایگزین کند. سلامت روانی دارای دو جنبه است: یکی سازگاری با محیط
بیرونی و دیگری سازش با محیط درونی. در نظر فروید تعامل و تعارض پویای سه ساخت
«نهاد»، «خود» و «فراخود» تعیین کننده رفتار است و فردی از نظر روانی سالم است که
بین سه سطح شخصیت وی تعادل برقرار باشد. در نهایت اینکه به نظر فروید عوامل مستلزم
برای سلامت روانشناختی در افراد رشديافته در جوامع انساني نادر است و سلامت
روانشناختی ایدهآلی دست نیافتنی است (کورسینی، 2005).
به عقیده اریک اریکسون سلامت روانشناختی اصولاً نتیجه عملکرد قوی و قدرتمند «من» است. من عنوان و مفهومی است که نشان دهنده توانایی یکپارچه سازی اعمال و تجارب شخص به صورت انطباقی و سازشی است. «من» تنظیم کننده درونی روان است که تجاب فرد را سازماندهی می کند و در نتیجه از انسان در مقابل فشارهای نهاد و من برتر حمایت میکند. هنگامی که رشد انسان و سازماندهی اجتماعی به نحو متناسب هماهنگ شود، در هر کدام از مراحل رشد روانی-اجتماعی توانایی ها و استعدادهای مشخصی ظهور مینماید (فيست ، 1392).
بهزیستی شامل جنبه های مختلف مادی ، روانی و معنوی است که جنبه معنوی آن برای انسان ضروری است بهزیستی معنوی دو عنصر وجودی ومذهبی را در بر می گیرد بهزستی معنوی مذهبی شامل ارتباط با یک قدرت متعالی است و بهزیستی وجودی که عنصری روانی – اجتماعی به شمار می رود بیانگر احساس فرد است از اینکه چه کسی است چه کاری و چرا انجام میدهد و به کجاتعلق دارد این دو بعددر عین جدا بودن با هم تعامل دارند و احساس سلامت معنوی و رضایت و هدفمندی را به وجود می آورند .( ورعی وهمکاران، 1396)