بررسی وجود تفکر استراتژیک و تعالی سازمانی با نقش میانجی سرمایه فکری
دانلود تحقیقات متنی۴۰,۰۰۰
پروپوزال تفکر استراتژیک و تعالی سازمانی با نقش میانجی سرمایه فکری
پژوهش بررسی تاثیر تفکر استراتژیک و تعالی سازمانی و سرمایه فکری ؛ بنیاد اروپایی مدیریت كیفیت در سال 1999 مدل هاي تعالی سازمانی را به عنوان یک ابزار فراگیر می داند كه با نگرش جامع به تمامی زوایاي سازمان ها به كمک مدیران می آیند. تا آنها را در شناخت دقیق تر سازمان خود یاري كنند.
این مدل ها براي سنجش و مقایسه عملكرد سازمان ها به كار می روند و ضمن اینكه یک سازمان را قادر می سازند تا میزان موفقیت خود را در اجراي برنامه ها در مقاطع زمانی مختلف ارزیابی كنند و این امكان را نیز فراهم می كنند تا عملكرد خود را با سایر سازمان ها به ویژه بهترین آنها مقایسه كنند (بنیاد اروپایی مدیریت كیفیت[1]، 2003)
مدل تعالی سازمانی با به تصویر کشیدن یک سازمان متعالی این امکان را فراهم می سازد تا سازمانها در مقایسه خود با این مدل، سرآمدی خود را محک زده و از طریق یادگیری، نوآوری و بهبود مستمر، به بازنگری در وضع موجود و برنامهریزی بهبود اهتمام ورزند.
مدل تعالی سازمانی، تجربه نظام مند مدیریت صحیح بنگاههای اقتصادی و تولیدی است و دستاوردهای مهمی برای سازمان ها دارد که از جمله دستاوردهای آن می توان به رشد کیفیت، تولید، نهادینه شدن فرایندهای ارتقای بهره وری اشاره کرد، دستاوردهای فوق با حضور و مشارکت فعال کارکنان و سرلوحه قرار گرفتن مفاهیم بنیادین مدل تعالی در کلیه فرایندهای سازمان تحقق می یابد.
مدل تعالي ابزاري جهت سنجش ميزان استقرار سيستم ها در سازمان و خودارزيابي و راهنمايي است که مسير فعاليت مديران را براي بهبود عملکرد شناسايي و تعيين ميکند .
بنابراين پيام کليدي مدل تعالي متکي بر پاسخ دادن به دو سوال است که چگونه اين مدل بعنوان يک ساختار مديريتي مناسب و منطقي شناسايي ميشود و چه کساني مي توانند در اين زنجيره ارتباط و تعاملات نقش اساسي را ايفا کند.
سطح اول اين مدل اهداف کلي و در سطح بعدي اهداف کلي به درجات و مقياس هاي کمي و قابل انداره گيري تجزيه و تبديل ميشود که از جمله نیازهایی است که در بین شرکتها و سازمانهای داخلی ایران، کمتر بدان پرداخته شده است.(عربشاهي كريزي، سوي، 1393 :5).
رشد، جهاني شدن،پويايي و پيچيـدگي اقتصـاد و افـزايش رقابـت، نيـاز بـه يـک مـدل مديريتي يکپارچه را ضروري مي سازد. لذا سازمان ها صرف نظر از نوع، اندازه، سـاختار وسطح بلوغ، براي موفق بودن و دستيابي به تعـالي نيازمنـد انتخـاب مـدل هـاي مناسـب مديريتي هستند. مدل EFQM، ابزاري عملي جهت رسيدن به اين هـدف اسـت. (کردزنگنه، 1394: 6)
شناسايي توانمندي سازمان ها و نتايج حاصل از به کارگيري رويکردهاي ساختاريافته بـهعنوان فعاليتهاي مديريت نوين شناخته شده و سازمان هـا بـراي تعيـين نقـاط قـوت، حوزه هاي بهبود و مسير تعالي به طور گسترده از اين مدل استفاده مي کنند.
مدلهاي تعالي سازماني درصورتي که به درستي به کارگرفته شوند، ابزارهاي کارآمدي هستند که ميتواننـد مفـاهيم و ارزش هـاي سـازماني، تـدوين و اجـراي برنامـه هـاي استراتژيک، به کارگيري روش هاي خودارزيابي، يادگيري سازماني و بهبود مـداوم را درسازمان ها نهادينه نموده و امکان شناسايي بهترين فرايندها و انجام بهينه کاري را فـراهم سازند (حسینی، شاهمندی، اسدی، 1393: 8)
تفکر استراتژیک یک نوع قدرت فکری است که مدیر را قادر میسازد یک نظم و هماهنگی در ذهن خود به وجود آورد و تفکرش را منسجم کند و به آشفتگیهای موجود نظم دهد.
همچنین تفکر استراتژیک میتواند مدیران ارشد سازمانها را از فرایندها و بحرانهای روزمره مدیریتی جدا ساخته و دیدگاهی متفاوت از سازمان و محيط متغير آن به دست دهد(گلدمن[2]،2:2013).
تفکر استراتژیک بعنوان یک تفکر پویا میتواند با تعامل مستمر با تجربه و خلاقیت توسعه یابد و در واقع یک فرآیند مداوم که هدف آن رفع ابهام و معنا بخشیدن به یک محیط پیچیده باشد. تفکر استراتژیک میتواند در سادهسازی مسائل پیچیده بدون آنکه ساده تلقی شوند تلاش نماید(نوری شمس آبادی،2:1389).
اما در عصر اطلاعات و اقتصاد دانشمحور یک انقلاب اساسی به وقوع پیوسته، به طوری که اطلاعات جایگزین سرمایه در گردش و داراییهای فکری جایگزین داراییهای مشهود و فیزیکی شده است. به عبارتی، منابع فیزیکی و مادی تا حد زیادی با دانش و ارتباطات بهعنوان منابع اصلی ارزش و ثروت جایگزین شدهاند.
سرمایه انسانی و سرمایه ارتباطی، قابلیت تبدیل شدن به مالکیت شخصی را ندارند، بلکه باید بین کارکنان و مشتریان و تامینکنندگان بهطور مشترک بهوجود آید (کوپاهی،1391: 26).
...
فرضیات فرعی
1- بین تفکر استراتژیک و تعالی سازمانی از طریق سرمایه انسانی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد.
2- بین تفکر استراتژیک و تعالی سازمانی از طریق سرمایه ساختاری رابطه مثبت و معنادار وجود دارد.
3- بین تفکر استراتژیک و تعالی سازمانی از طریق سرمایه رابطه ای رابطه مثبت و معنادار وجود دارد.
روش تحقیق (Research Method)
این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت، پیمایشی- تحلیلی خواهد بود. بهمنظور تجزیه و تحلیل دادههای این تحقیق به دلیل آنکه رابطه بین متغیرها مورد بررسی میباشد از تحلیل همبستگی، ضریب همبستگی پیرسون در نرمافزار SPSSو مدلسازی معادلات ساختاری در نرم افزار LISREL استفاده خواهد شد.
متغیرها (Variables)
1- تفکر استراتژیک
2- تعالی سازمانی(شامل ابعاد توانمندسازهای رهبری، خط مشی و استراتژی، کارکنان، شرکاری تجاری، فرایندها، نتایج مشتریان، نتایج کارکنان، نتایج جامعه، نتایج کلیدی عملکرد)
3- سرمایه فکری(شامل مولفه های سرمایه های انسانی، ساختاری و رابطه ای) براساس مدل بونتیس (۱۹۹۸)
جمع آوری دادهها (Data Collection)
جمعآوری دادهها در این پژوهش بوسیله پرسشنامه انجام خواهد شد.
این پژوهش از سه پرسشنامه زیر بهره خواهد برد:
7-3-1) پرسشنامه تفکر استراتژیک (جین لیدکا، 1999)
پرسشنامه تفکر استراتژیک جین لیدکا از 40 گویه تشکیل شده است که به منظور سنجش میزان تفکر استراتژیک بکار میرود. نمره گذاری پرسشنامه بصورت طیف لیکرت 5 نقطه ای می باشد که برای گزینه های «هرگز»، «بندرت»، «بعضی مواقع» ، «تقریباً» و «همیشه» به ترتیب امتیازات 1، 2، 3 و 4 و 5 در نظر گرفته می شود.
پرسشنامه تعالی سازمانی (EFQM)
برای سنجش متغیر دوم از پرسشنامه 46 سوالیتعالی سازمانی EFQMکه دارای ابعاد توانمندسازها ونتایج است که شامل خرده مقیاس های رهبری، خط مشی و استراتژی کارکنان و شرکای تجاری و فرایندها است و نتایج مشتریان، نتایج کارکنان، نتایج جامعه، نتایج کلیدی عملکرد است. نمرهگذاری پرسشنامه بصورت طیف لیکرت 5 نقطه ای می باشد.
پرسشنامه تعالی سازمانی شامل ابعاد توانمندسازها (رهبری، خط مشی و استراتژی، کارکنان، شرکاری تجاری، فرایندها) و نتایج (نتایج مشتریان، نتایج کارکنان، نتایج جامعه، نتایج کلیدی عملکرد) است.